محافظان رهبری

ساخت وبلاگ
خاطرات رهبری قضاوت با شما خدای متعال برای ما رهبرانی قرار داده که با زندگی ساده خود برای ما الگو بوده اند .یکی از آنان حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) بود . پس از وی حضرت آیت الله خامنه ای نیز چون اوست . ایشان می فرمودند که : من وقتی ازدواج کردم همسرم از پدرش ، که فرش فروش بوده ، فرشی به عنوان جهیزیه به همراه داشته است که هنوز نیز، با وجود فرسودگی آن ، در منزل ما از آن استفاده می شود و بجز آن ، قالی دیگری در منزل نداریم . چند مرتبه اخوالزوجه ها گفته اند که این قالی نخ نما شده و خواسته اند که آن را عوض کند ولی من اجازه نداده ام . اصلا در طول زندگی خود ، نه قالیچه ای خریده ام و نه فرشی به خانه اضافه کرده ام ، حتی آنها را تبدیل به احسن نیز نکرده ام . من در طول این دوران یک مرتبه گوشت تازه نخریده ام ، کوپن گوشت سردی که همه مردم از آن استفاده می کردند ما نیز از آ ن استفاده می کردیم ، مگر آنکه گوشت نذری می آوردند . سایر مایحتاج زندگی مثل پنیر، نفت و کره نیز به همین صورت تهیه می شود ». این زندگی رهبر ماست که در بالاترین مقامات این کشور قرار دارد و در طول زندگی خود، زندان، شکنجه ، تبعید و بسیاری گرفتاریهای دیگر را به جان خریده و برای خدمت به اسلام به عنوان فردی شایسته مشغول انجام وظیفه است . ادامه مطالب را بخوانید و قضاوت کنید آیت الله مصباح یزدی ،کتاب مباحثی درباره حوزه، ص :215       در سال 1350 هجري شمسي كه قضيه جشن هاي 2500ساله شاهنشاهي پيش آمد، نداي امام از نجف اشرف باعث حركتهايي در حوزه علميه مشهد گرديد و ساواك با اطلاع از اين كه همه اين تحريك ها به محوريت چند نفر انجام مي پذيرد كه در رأس آنها حضرت آيت الله خامنه اي است از اين رو ايشان را دستگير و روانه زندان كرد. بنده نيز به همين دليل در زندان بودم. فرداي آن روز حضرت آيت الله خامنه اي كه در سلول مجاور من بود، بر اثر نفوذي كه در زندانبانان گذاشته بود موفق شده بود از سلول بيرون بيايد. ايشان وقتي مرا با آن وضع رقت بار ديد، فرمود: ديشب تو بودي كه ناله مي كردي؟ پاسخ دادم بله. ادامه دادم با همين وضع خون آلود مجبور شدم نماز صبح را براي اين كه قضا نشود بجا آورم،آيا نمازم صحيح است؟ آقا فرمودند : بهترين نمازي كه شايد در عمرت موفق به خواندن آن شدي همين دو ركعت بوده است. ديشب كه ناله هاي تورا مي شنيدم با خود مي گفتم: اين شخص كيست يك لحظه در دلم به جده ام حضرت زهرا )س( متوسل شدم كه صاحب اين ناله هر كه هست از شكنجه خلاصي يابد. اين سخن و ملاقات چنان در من تأثير گذاشت كه دردهاي ناشي از شكنجه را به فراموشي سپردم حجت الاسلام صادقي )مشهد(       /9 شب بود كه متوجه ايستادن يك پيكان شديم. يكي از اهالي فرياد زد براي سلامتي آقا صلوات بفرستيد ما كه در مغازه حضور داشتيم از روي كنجكاوي بيرون آمديم متوجه شديم مقام معظم رهبري از آن ماشين پياده شدند. دور آقا را گرفتيم، ايشان پس از سلام و احوال پرسي تشريف آوردند و در مغازه نشستند. آقا پس از گوش دادن به درد دل صاحب مغازه و يكي دو نفر از دوستان فرمودند كه ما براي ديدار خانواده شهيدي آمده ايم. خداحافظي كردند و تشريف بردند. صاحب مغازه كه چندان مذهبي نبود و حتي گاه و بي گاه در مورد آقا حرفهايي مي زد، باورش نمي شد كه آقا به مغازه ايشان بيايند، بعدها متوجه شديم آمدن آقا به مغازه ايشان موضوعيتي داشته و اين عمل، صاحب مغازه را از رفتار خود پشيمان كرده است و امروز يكي از علاقه مندان واقعي آقا مي باشد (ر- م )از بسيجيان تهران           قبل از انقلاب من سيزده ساله بودم كه از طرف اداره اوقاف در مسابقات سراسري قرائت قرآن مشهد شركت كردم. در افتتاحيه مسابقات يكي از داوران از من خواست تا قرآن بخوانم .( من به علت اين كه جلسات از طرف دستگاه شاهنشاهي بود) نپذيرفتم. او اصرار كرد و من باز جواب رد دادم. در كنار من پيرمرد تاجري بود كه مرا مي شناخت. به من گفت: جواد چرا نمي روي قرآن بخواني؟ من گفتم نمي خوانم. گفت: اگر بروي پنجاه تومان به تو خواهم داد، گفتم: نمي روم. گفت: اگر بروي صد تومان مي دهم، گفتم: نمي روم. گفت دويست تومان مي دهم، گفتم: حتي اگر 500 تومان هم به من بدهي، قرآن نخواهم خواند . بعدها پيرمرد جريان را براي پدرم نقل كرده بود . روزي خدمت حضرت آيت الله خامنه اي بودم همين كه آقا مشغول صحبت بودند، يك دفعه صحبتشان را قطع كردند و فرمودند: من يك بدهي به جواد آقا دارم و پانصد تومان از جيب خود در آوردند به من دادند. من متعجب ماندم. آقا فرمودند: خودت هم نمي داني براي چه به تو بدهكارم!؟ ما هميشه به خاطر قرآن خواندن شما جايزه مي داديم ولي اين بار به خاطر قرآن نخواندنت به شما هديه مي دهيم. بعدها فهميدم كه جريان فرآن نخواندن مرا پدرم براي ايشان نقل كرده بود جواد سادات فاطمي)از قاريان قرآن - مشهد)           *یكي از اسناد ساواك كه ارتباط مقام معظم رهبري را با نسل جوان مورد تأكيد قرار مي دهد، سند شماره9/3003به تاريخ 1/8/1353 است كه مي نويسد: مطهري از اين كه نماز جماعت سيد علي خامنه اي در مشهد (توسط ساواك) تعطيل شده ابراز ناراحتي كرده و گفته است : سيد علي خامنه اي از نمونه هاي ارزنده اي است كه براي آينده موجب اميدواري است و در اين مدت كوتاه در مشهد كارهاي پر ثمري انجام داده كه يكي از آن ها جمع كردن جوانان روشنفكر حوزه و دانشگاه است. سلاله الابرار، ص 88، به نقل ازاسناد ساواك، آرشيووزارت اطلاعات، ش27، به ارزيابي573 مركزاسناد انقلاب اسلامی         در زمان جنگ، زماني كه آيت الله خامنه اي رئيس جمهور بودند، روزي ايشان در حال ايراد خطبه هاي نماز جمعه بودند كه دشمنان با برنامه ريزي قبلي، بمبي را در محل برگزاري نماز جمعه منفجر كردند. بلافاصله بعد از انفجار، معظم له دست را بالا آوردند و خطبه ها را ادامه دادند. طمأنينه و آرامش ايشان، نشان از آن داشت كه اين صحنه، هيچ تأثيري در شكستن روحيه بلند آقا نداشته است. مردم نيز با متانت و صبر، فوراً نظم جلسه را برقرار كردند و خطبه هاي نماز جمعه ايشان، همچنان ادامه يافت، گويا هيچ حادثه اي رخ نداده بود، در صورتي كه در آن لحظه، عده اي شهيد و بدن هايشان قطعه قطعه شده بود و مردم نظاره گر پيكرهاي تكه تكه شده آن ها بودند. آن صحنه، از صحنه هاي به يادماندني و جاويدان انقلاب اسلامي است حجت الاسلام والمسلمين محمدي عراقي (تهران)             در ملاقاتي كه موسيقي دانان و خواننده ها با مقام معظم رهبري داشتند، ايشان مفصّل در مورد انواع موسيقي، ابعاد موسيقي، شكل ها و رديف هاي آوازي صحبت كردند. آقاي دكتر لاريجاني تعريف مي كرد: زماني كه سخنراني تمام شد، تمام صاحب نظراني كه حضور داشتند حتي اشخاصي كه خود صاحب سبك مي باشند از اطلاعات وسيع ايشان، متحيّر مانده بودند حجت الاسلام پاينده )از اساتيد دانشگاه( يكي از وزرا انواع و اقسام سنگ هاي گران قيمت كشور را در نماي وزارتخانه اش به كار برده بود.من او را خواستم و به او گفتم: شما چرا اين كار را كردي؟ او گفت: مسافران خارجي وقتي به وزارتخانه مي آيند و سنگ ها جلو چشمشان قرار مي گيرد، باعث جذب مشتري مي شود! گفتم: شما را به خدا آيا اين منطق قابل قبول است؟! اين همه خرج كنيم براي اينكه مشتري پيدا كنيم؟! شما مي توانيد در سالن اصلي وزارتخانه انواع و اقسام سنگ هايتان را به شكل خيلي بديع و زيبا به نمايش بگذاريد، هر مهماني كه آمد، به عنوان اداي احترام، او را به آن جا ببريد تا سنگ ها را تماشا كند، هم تماشا و هم جذب مشتري است. اين كارها بهانه اي است براي تجمل سازي و اصلاً مناسب نيست.         يكي از مسئولان نظامي دستور تصرف مكاني را صادر كرده بود. گرچه حق با او بود، اما شيوه اقدام قانوني نبود. سازمان قضايي نيروهاي مسلح گزارش حادثه را تنظيم و خدمت مقام معظم رهبري ارسال كرد. ايشان در زير آن گزارش، مرقوم فرمودند: با متخلف برخورد كنيد ولو پسر من باشد .     سال 1374 خانمي با كودك خردسالش به مطب من مراجعه كرد. هر دوي آنان بيماري سل داشتند .ناراحتي خانم به قدري بود كه از حلقوم او خون بيرون مي آمد. آن ها را معاينه كردم و برايشان نسخه اي نوشتم. چون نسخه را به دست آن خانم دادم، با كمال نااميدي اظهار داشت : نسخه قبلي شما را هم دارم! من يك بار ديگر هم به شما مراجعه كرده ام و به علت ناتواني مالي، قدرت تهيه دارو را ندارم ! وي در ادامه ابراز داشت: من چهار فرزند دارم كه همگي - به جز يك دختر ده ساله- همين بيماري را دارند، همسرم نيز فلج و خانه نشين است و تنها نان آور خانه همان دختر ده ساله است كه با قالي بافي مبلغ اندكي به دست مي آورد و اين مقدار، تنها هزينه خريد نان ماست! من بعد از شنيدن درد دل اين خانم به او گفتم: موضوع را با دوستانم در ميان مي گذارم تا چاره اي بينديشيم و مشكل شما را حل كنيم . آن خانم از مطب من خارج شد و من هم چنان در فكر چاره جويي بودم. پس از مدتي ديدم دوباره به من مراجعه كرد. اما اين بار با دفعه قبل خيلي تفاوت داشت و از خوشحالي در پوست خود نمي گنجيد . با شادي تمام به من گفت: ديگر نيازي به تلاش شما نيست! علت را پرسيدم، در جوابم گفت: وقتي كه به منزل رسيدم هيأتي به خانه ما آمدند و وضعيت ما را بررسي كردند. قرار شد همه ما را براي درمان به بيمارستان ببرند! گفتم: اين هيأت از سوي چه كسي آمده بودند؟ گفت : از سوي مقام معظم رهبري ! گفتم : چگونه از موضوع باخبر شده بودند؟ گفت : وقتي كه مقام معظم رهبري به قم تشريف آوردند، من ماجراي زندگيم را طي نامه اي خدمت ايشان توضيح دادم . نامه من به دست مسئولين امر سپرده شد . تمامي نامه ها را بررسي كردند، نامه افراد اورژانسي در اولويت قرار گرفت و من نيز چون چنين وضعي داشتم، مورد لطف آقا قرار گرفتم. آخرين سفر خارجي مقام معظم رهبري در دوران رياست جمهوري، سفر به كشور چين بود. قبل از نشستن هواپيما در فرودگاه پكن، خبر دادند كه رهبر چين به شدت مريض است و امكان ملاقات او با حضرت آيت الله خامنه اي وجود ندارد.آيت الله خامنه اي نيز تصميم گرفتند متقابلاً يكي دو ملاقات تنظيم شده را لغو كنند، چون ملاقات با رهبر چين بسيار مهم بود و مي بايست انجام پذيرد. نزديك ساعت 6عصر، وقت ملاقات با نخست وزير چين بود و آقا فرمودند: من به اين ملاقات نمي روم! براي من به عنوان يك سفير، اين خبر بسيار تلخ بود. نگران بودم كه چه اتفاقي رخ خواهد داد. ما موضوع را به اطلاع چيني ها رسانديم.ساعت مقرر فرا رسيد. همه افراد آماده مذاكره بودند. خبرنگارها ايستاده بودند، اما از ورود هيأت ايراني خبري نشد! خبرنگارها مخابره كردند كه در رابطه ايران و چين مشكل جدي ايجاد شده است. مدتي گذشت، ساعت6/5 عصر، نخست وزير چين از محل كنگره خلق به محل اقامت رئيس جمهور ايران آمد واز همان دور، با صداي بلند گفت: كوچكتر به ديدار بزگتر آمده است! بعد وارد اتاق شد. حدود يك ربع با آقا صحبت كرد و گفت: ما نهايت احترام به مهمان را، به خصوص شخصيتي مثل جناب عالي، وظيفه خود مي دانيم. مشكل بيماري رهبر چين جدي است و پزشكان ايشان را ممنوع الملاقات كرده اند. با اين حال، ما موضوع ملاقات را بررسي مي كنيم تا حل شود. با توجه به وعده نخست وزير چين، آيت الله خامنه اي پذيرفتند كه در جلسه شركت كنند و با يك ساعت تأخير در كنگره حاضر شدند و مذاكره انجام شد. روز بعد به آقا گفته شد: با توجه به نامساعد بودن حال رهبر چين، فقط ده دقيقه ملاقات صورت بگيرد كه ملاقات در بيست دقيقه انجام شد دكتر وحيدي (از پزشكان قم)           يك روز كه در منزل مقام معظم رهبري در خدمت ايشان بودم بحث ما قدري به طول انجاميد و نزديك مغرب شد. پس از اقامه نماز در محضر ايشان، معظم له رو به من كردند و فرمودند: آقا رحيم! شام را مهمان ما باشيد. بنده در عين حال كه اين را توفيقي مي دانستم، خدمتشان عرض كردم: اسباب زحمت مي شود. مقام معظم رهبري فرمودند: نه! بمانيد هر چه هست با هم مي خوريم. وقتي سفره را پهن كردند و شام را آوردند، ديدم غذاي ايشان و خانواده شان چيزي جز املت ساده نيست. من نيز بر آن سفره مهمان بودم و مقداري از همان غذاي ساده را خوردم. سردار سرلشكر رحيم صفوي (فرمانده كل سپاه)           چند روز پس از خواستگاري خانواده بزرگوار حضرت آيت الله خامنه اي از دختر بنده، خدمت مقام معظم رهبري رسيدم. ايشان فرمودند: آقاي دكتر! اگر خدا بخواهد با هم خويشاوند مي شويم . عرض كردم چطور؟ فرمودند: آقا مجتبي و دختر خانم شما ظاهراً يكديگر را پسنديده اند و در گفتگو به نتيجه رسيده اند. حالا نظر شما چيست؟ عرض كردم: آقا اختيار ما هم دست شماست! آقا فرمودند: شما و همسرتان استاد دانشگاه هستيد و زندگي شما با زندگي ما متفاوت است. تمام زندگي ما غير از كتاب هايم، يك وانت لوازم كهنه است. خانه ما هم دو اتاق اندروني دارد و يك اتاق بيروني كه مسئولان مي آيند و با من ديدار مي كنند. من پولي براي خريد خانه ندارم. خانه اي اجاره كرده ايم كه قرار است، در يك طبقه آن آقا مصطفي و در طبقه ديگر آقا مجتبي زندگي كنند. ما زندگي معمولي داريم و شما زندگي خوبي داريد، مثل ما زندگي نكرده ايد. آيا دختر شما حاضر است با اين وجود زندگي كند؟! زيبايي و دقت سخن رهبر معظم انقلاب براي من بسيار جالب بود. موضوع را به دخترم گفتم و او با روي باز استقبال كرد غلامعلي حداد عادل )نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي)           وظيفه خود مي دانم اين مهم را به مردم مسلمان و انقلابي ايران بگويم كه من از وضع منزل حضرت آيت الله خامنه اي مطلع هستم. در خانه مقام معظم رهبري هرگز بيش از يك نوع غذا بر سر سفره نيست. خانواده ايشان روي موكت زندگي مي كنند. روزي به منزل ايشان رفتم، يك فرش مندرس و پوسيده زير پاهايم پهن بود كه من از زبري و خشني آن فرش- كه ظاهراًجهيزيه همسر ايشان بود- اذيت مي شدم از آنجا بر خاستم و به موكت پناه بردم حجت الاسلام والمسلمين سيد احمد خميني )ره)         يك روز سه چهار نفر با يك ماشين آمدند و گفتند: حاج آقا! خودت را آماده كن كه مهمان عزيزي داري! از آنان پرسيدم: چه كسي قرار است بيايد؟ پاسخ شنيدم: رهبر معظم انقلاب. وقتي آقا وارد منزل شدند، شوق ديدار، مرا بهت زده كرده بود. آقا مرا در آغوش كشيدند و صورتم را بوسيدند، بنده نيز دست ايشان را بوسيدم. آقا داخل اتاق شدند و روي زمين نشستند. ابتدا احوال پرسي كردند و از مشكلات سؤال نمودند سپس فرمودند: ‹‹ عكس شهدايتان را بياوريد››. عكس ها را براي حضرت آقا آوردم. ايشان تك تك عكس ها را بوسيدند و آنان را روبروي خود گذاشتند و فرمودند:‹‹ اين شهدا اگر نبودند، ماهم نبوديم. ما هر چه داريم از اين شهدا داريم ››. حدود نيم ساعت در محضر آقا بوديم، وقتي خواستند تشريف ببرند رو به من كردند و فرمودند: ‹‹اجازه مي خواهيم برويم››. من گفتم: آقا! اجازه ما هم دست شماست. ناگهان متوجه شدم كه از ايشان پذيرايي نكرده ايم! ديدار ايشان آنقدر ما را شوكه كرده بود كه يادمان رفته بود، آقا مهمان ما هستند. با خجالت از ايشان عذرخواهي كردم، اما ايشان پس از لبخندي زيبا فرمودند: ‹‹ چه  اشكالي دارد؟ آقاي مجيد شجاعي پور(پدر سه شهيد)   محافظان رهبری...
ما را در سایت محافظان رهبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهدی نبی لو mehdi12345 بازدید : 367 تاريخ : جمعه 5 تير 1394 ساعت: 0:57

محافظان رهبری...
ما را در سایت محافظان رهبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهدی نبی لو mehdi12345 بازدید : 360 تاريخ : پنجشنبه 4 تير 1394 ساعت: 16:37

 

 

همه مسئولان ایران به دنبال توافق خوب، منصفانه و عزتمندانه هستند/ تیم مذاکره کننده ایران امین، غیور، شجاع و متدین هستند/ تحریم های اقتصادی، مالی و بانکی باید فوراً هنگام امضای موافقتنامه لغو شود/ لغو تحریم ها نباید به اجرای تعهدات ایران منوط شود 

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (سه شنبه) در دیدار رمضانی سران قوا و مسئولان و مدیران ارشد نظام، ضمن «تبیین پیامدهای مثبت، چالش ها و راهکارهای تحقق اقتصاد مقاومتی»، درباره روند مذاکرات هسته ای نکات تعیین کننده ای بیان کردند و با اعلام و تشریح صریح خطوط قرمز هسته ای ایران تأکید کردند: امریکایی ها به دنبال نابود کردن صنعت هسته ای ایران هستند در مقابل همه مسئولان ایران ضمن تأکید بر خطوط قرمز، به دنبال توافقی خوب یعنی توافقی منصفانه و عادلانه، عزتمند و منطبق با منافع و مصالح ایران هستند.

رهبر انقلاب اسلامی در ابتدا با اشاره به ماه مبارک رمضان که ماه تقوا است، به تبیین دو نوع تقوای شخصی و اجتماعی پرداختند و گفتند: تقوای شخصی در واقع آن حالت و مراقبت دائمی است که انسان را از ضربه های مهلک معنوی در امان نگه می دارد و البته در امور دنیوی او نیز تأثیرات بسیار مهمی دارد.

حضرت آیت الله خامنه ای تقوای جامعه را قابل تعمیم به مسائل اجتماعی و اقتصادی دانستند و تأکید کردند: تقوای جامعه در مسائل اقتصادی، همان اقتصاد مقاومتی است که کشور را در مقابل تکانه های ناشی از حوادث جهانی یا در مقابل تیرهای زهرآگین سیاستهای معارض جهانی حفظ می کند.

ایشان با یادآوری هشدارهای مکرر خود در سالهای گذشته درخصوص لزوم استحکام بخشی کشور در مقابل خیز اقتصادی قدرتها خاطرنشان کردند: در این سالها مسئولان در حد و توان خود تلاشهای خوبی را انجام دادند اما موضوع اقتصاد مقاومتی باید با استفاده از همه توان و ظرفیت کشور پیگیری و محقق شود.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه الگوی اقتصاد مقاومتی در برخی کشورهای دیگر اجرا و تأثیرات مثبت آن دیده شده است، نقطه کانونی اقتصاد مقاومتی را درون زایی و نگاه به درون دانستند و گفتند: این درون زایی به معنای انزوا طلبی نیست بلکه تکیه به ظرفیت ها و توانایی های درونی، با نگاه به بیرون است.

حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه تدوین سیاستهای اقتصاد مقاومتی محصول خرد جمعی و مشورت های طولانی بوده است، افزودند: بعد از ابلاغ این سیاستها، بسیاری از صاحبنظران اقتصادی آن را تأیید کرده اند و اکنون اقتصاد مقاومتی وارد ادبیات و فرهنگ رایج اقتصادی کشور شده است.

ایشان مدل اقتصاد مقاومتی را، مقابل مدل قدیمی دیکته شده از طرف قدرتها به کشورهای جهان سوم دانستند و خاطرنشان کردند: این مدل قدیمی مبتنی بر نگاه به بیرون است اما مدل اقتصاد مقاومتی، الگویی مترقی و متکی به ظرفیت های درونی است.

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: ممکن است عده ای اینگونه تصور کنند که مدل اقتصاد مقاومتی، الگویی مطلوب است اما امکان تحقق آن وجود ندارد در حالیکه قاطعانه می گویم، اجرای الگوی اقتصاد مقاومتی در شرایط کنونی کشور و با توجه به ظرفیت های موجود، کاملاً امکان پذیر است.

حضرت آیت الله خامنه ای بعد از این مقدمه به بیان برخی از ظرفیت های فراوان کشور که می توانند مبنای اجرای سیاست های اقتصاد مقاومتی قرار گیرند، پرداختند. نیروی جوان تحصیل کرده ی متخصص و دارای اعتماد به نفس اولین ظرفیتی بود که رهبر انقلاب اسلامی به آن اشاره کردند و گفتند: وجود این تعداد نیروی جوان تحصیل کرده در کشور از برکات انقلاب است به شرط آنکه سیاستهای غلط موجب پیر شدن جامعه و کاهش نیروی جوان، نشود.

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به وجود 10 میلیون فارغ التحصیل دانشگاهی و بیش از چهار میلیون دانشجوی در حال تحصیل در کشور که 25 برابر اول انقلاب است، تأکید کردند: این تعداد نیروی تحصیل کرده جوان و متخصص از افتخارات نظام اسلامی و یک فرصت بسیار بزرگ است.

ایشان جایگاه اقتصادی کشور را یکی دیگر از ظرفیت ها برشمردند و افزودند: براساس آمارهای جهانی، جمهوری اسلامی ایران دارای رتبه بیستم در اقتصاد دنیا است که در صورت بهره برداری از ظرفیت های استفاده نشده، امکان رسیدن به رتبه دوازدهم اقتصاد دنیا وجود دارد.

رهبر انقلاب اسلامی جایگاه اول ایران در مجموع ذخایر نفت و گاز را از جمله ظرفیت ها دانستند و با اشاره به موقعیت جغرافیایی ممتاز کشور به عنوان نقطه اتصال شمال به جنوب و شرق به غرب، گفتند: همسایگی با 15 کشور، با جمیعتی 370 میلیونی به عنوان بازار خارجی بسیار نزدیک و همچنین جمعیت بیش از 70 میلیون کشور به عنوان بازار داخلی بزرگ، از دیگر ظرفیت هایی هستند که اگر فقط به همین بازار داخلی توجه شود، وضعیت تولید دگرگون خواهد شد.

حضرت آیت الله خامنه ای زیر ساخت های اساسی کشور در انرژی، حمل و نقل، ارتباطات، نیروگاهها، و سدها و همچنین تجربه مدیریتی متراکم در کشور را از دیگر ظرفیت ها برشمردند و خاطرنشان کردند: ما باید از این ظرفیت ها بصورت مناسب و صحیح استفاده کنیم زیرا مشکل کشور، نبود طرح و یا سخن صحیح و کارشناسی نیست بلکه مسئله اصلی که در محیط های نخبگانی هم تکرار می شود، استفاده شایسته نکردن از طرح ها و سخن های صحیح است.

ایشان برخی مشکلات را ناشی از چالش های درونی کشور دانستند و در بیان بخشی از این چالش ها، گفتند: چالش بزرگ کشور ما سهل انگاری در عمل و ساده و سطحی نگریستن به مسائل است.

رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: مباحث لفظی و روشنفکری کار را پیش نمی برد بلکه حل مسائل، نیازمند حرکت و اقدام و پیگیری بلندمدت امور است.

حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه به نتیجه رسیدن برخی کارهای بزرگ شاید نیازمند سپری شدن مدت زمانی به اندازه یک نسل باشد، افزودند: آن زمانی که درباره نهضت علمی در کشور، در دانشگاهها صحبت می شد، شاید کسی باور نمی کرد که بعد از 10 تا 15 سال حرکت علمی کنونی در کشور، به همت اساتید و جوان های با استعداد بوجود آید اما امروز در مقایسه با آن سالها، شاهد پیشرفت چشمگیر و در برخی زمینه ها شاهد پیشرفت خیره کننده هستیم.

راههای موازی و آسان ولی در عین حال مهلک، یکی دیگر از چالش های داخلی بود که رهبر انقلاب اسلامی به آن اشاره کردند و در تبیین این موضوع گفتند: برخی اوقات تأمین برخی کالاها و نیازها از دو مسیر امکان پذیر است. یک مسیر از طریق اروپا و آسان و مسیر دیگر از طریق غیر اروپا ولی سخت. مسیر اول انسان را در تنگنا قرار خواهد داد و دوستان او را ضعیف و دشمنان او را قوی می کند.

حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: یکی دیگر از چالش های درونی که خطای بسیار بزرگ و اساسی است، این است که تصور شود با فاصله گرفتن از مبانی اعتقادی و اصول نظام اسلامی، همه راهها باز خواهد شد.

ایشان خاطرنشان کردند: مسئولان در دولت خدمتگزار، انسانهای معتقد به مبانی و اصول انقلاب هستند و من از آنها گله ای ندارم ولی در مجموعه دست اندرکاران، برخی تصور می کنند با کوتاه آمدن از اصول، درها گشوده خواهد شد در حالیکه نتیجه این خطای بزرگ را در سالهای اخیر در برخی کشورها دیده ایم.

رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: تنها راه پیشرفت، ایستادگی و پافشاری بر مبانی و اصول است.

حضرت آیت الله خامنه ای یکی دیگر از چالش های درونی را این موضوع دانستند که برخی تصور می کنند، مردم مشکلات را تحمل نخواهند کرد.

ایشان گفتند: اگر حقایق امور با صداقت لازم و به درستی برای مردم بیان شود، مردم خواهند ایستاد و مقاومت خواهند کرد.

ایشان، تردید در توانایی های درونی کشور را یکی دیگر از چالش ها خواندند و افزودند: باید به دانشمندان جوان خود و به مجموعه های مردمی در امور اقتصادی اعتماد و از توانایی های آنها استفاده کرد.

رهبر انقلاب اسلامی شرط اصلی برای تحقق اقتصاد مقاومتی را عزم راسخ و جدی و پرهیز از سهل انگاری و راحت طلبی و تکیه بر مدیریت جهادی برشمردند و تأکید کردند: مدیریت جهادی عبارت است از توکل بر خداوند و استفاده از تدبیر و عقلانیت و در عین حال پیش بردن کارها با عزم راسخ و بدون هراس از جوانب.

حضرت آیت الله خامنه ای، ترویج فرهنگ متناسب با اقتصاد مقاومتی را در کنار بکارگیری مدیریت جهادی، ضروری دانستند و خاطرنشان کردند: صدا و سیما، رسانه ها، مسئولین، ائمه جمعه و همه کسانی که سخن آنان در میان مردم تأثیرگذار است، باید ترویج گر فرهنگ اقتصاد مقاومتی باشند.

ایشان، صرفه جویی، مصرف کالاهای داخلی بویژه در دستگاههای دولتی، مقابله جدی با واردات بی منطق، مقابله جدی با قاچاق، توجه ویژه به کارگاههای تولیدی کوچک و متوسط و بازنگری در سیاستهای پولی و فعالیتهای نظام بانکی را از ضروریات اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی برشمردند و تأکید کردند: شرط اصلی تحقق همه این موارد، همدلی و همزبانی و انسجام درونی است.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه همه باید به دولت و مسئولان کمک کنند، افزودند: حاشیه سازی از هر طرفی غیر قابل قبول است و باید از آن پرهیز شود.

حضرت آیت الله خامنه ای در جمع بندی مباحث مربوط به اقتصاد مقاومتی تأکید کردند: ما می توانیم در زمینه اقتصادی کارهای بزرگی انجام دهیم و از این گذرگاه حساس عبور کنیم.

رهبر انقلاب اسلامی در سخنان بسیار مهم شان درباره موضوع هسته ای، قبل از تشریح برخی جزئیات مذاکرات و تبیین صریح خواسته ها و خطوط قرمز هسته ای، سه نکته را مورد تأکید قرار دادند.

نکته اول اینکه هر آنچه رهبری در جلسات عمومی می گوید عیناً همان مسائلی است که در جلسات خصوصی به رئیس جمهور و دیگر مسئولان ذیربط می گوید بنابراین این خط تبلیغی غیرصحیح که از برخی خطوط قرمز رسمی در جلسات خصوصی صرف نظر شده است، خلاف واقع و دروغ است.

دومین نکته ای که حضرت آیت الله خامنه ای به عنوان مقدمه بحث هسته ای بیان کردند، امانت داری، غیرت، شجاعت و تدین اعضای تیم مذاکره کننده کشورمان بود.

ایشان گفتند این تیم، با غیرت ملی و دقت کامل و با قصد باز کردن گره و پیش بردن کار کشور، در مقابل تعداد کثیر مذاکره کنندگان طرفهای مقابل، مشغول تلاش است و انصافاً با شجاعت، مواضع را بیان و دنبال می کند.

حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند هرکسی از جزئیات مذاکرات با خبر شود حتماً به این مطالبی که درباره تیم هسته ای گفته شد، اذعان خواهد کرد البته آنها ممکن است در تشخیص و عمل خطا کنند اما متدین و غیور هستند.

مخاطب سومین نکته مقدماتی رهبری، منتقدان هسته ای بودند.

ایشان افزودند: با انتقاد مخالف نیستم و آن را لازم و کمک کننده می دانم اما این یک واقعیت است که انتقاد کردن از عمل کردن آسان تر است چرا که دیدن عیبهای طرف مقابل راحت است اما درک دشواریها و نگرانی های او، مشکل می باشد.

رهبر انقلاب افزودند: این حرف من، نباید مانع ادامه انتقادها شود اما متوجه باشیم که تیم هسته ای برخی از مسائلی را که مورد انتقاد است می داند اما بعضی ضرورتها او را به برخی اقدامات می کشاند.

حضرت آیت الله خامنه ای سپس به بیان تاریخچه کوتاهی از روند مذاکره با امریکاییها پرداختند که به درک روند مذاکرات کمک قابل توجهی می کند.

ایشان گفتند: موضوع مذاکره با امریکایی ها مربوط به زمان دولت قبل است و به فرستادن واسطه به تهران برای درخواست مذاکره مربوط می شود.

رهبر انقلاب در توضیح بیشتر افزودند: در آن زمان، یک نفر از محترمین منطقه به عنوان واسطه به دیدارما آمد و به صراحت گفت رئیس جمهور امریکا از او خواهش کرده که به تهران بیاید و درخواست امریکایی ها برای مذاکره را مطرح کند امریکایی ها به این واسطه گفته بودند می خواهیم ضمن شناخت ایران به عنوان قدرت هسته ای، مسئله هسته ای را حل و فصل کنیم و تحریم ها را ظرف 6 ماه برداریم البته ما به آن واسطه گفتیم به امریکایی ها و حرفهایشان اطمینانی نداریم، اما با اصرار آن واسطه، قبول کردیم که این مسئله را یک بار دیگر امتحان کنیم و مذاکرات شروع شد.

رهبر انقلاب اسلامی با تذکر دو نکته مهم در هماوردیهای جهانی خاطرنشان کردند: در هر رویارویی دیپلماتیک دو میدان وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد میدان اصلی که میدان واقعیت، عمل و تولید دارایی است و میدان دیپلماسی و سیاست که عرصه تبدیل این داراییها به امتیاز و تأمین منافع ملی است.

ایشان افزودند: دست خالی هر کشور در میدان اول، محدوده انعطاف او را در میدان دوم می بندد و با توجه به همین منطق، ایران با دستاوردهای مهم و قوی وارد میدان مذاکره شد که برخورداری از قدرت تولید سوخت 20 درصد، یکی از آنها بود.

رهبر انقلاب یادآوری کردند همه قدرتهای هسته ای از فروختن سوخت 20 درصد برای تولید داروهای هسته ای در مرکز تهران خودداری می کردند و حتی جلوی خرید ما از کشورهای دیگر را می گرفتند اما جوانان دانشمند و افتخارآفرین ایران، این سوخت را تولید و به صفحه سوخت تبدیل کردند و طرف مقابل مات شد.

ایشان افزودند: علاوه بر سوخت 20 درصد، دستاوردهای واقعی و میدانی دیگری هم داشتیم و در واقع راهبرد ایستادگی ایران در مقابل فشارها جواب داد و امریکایی ها به این نتیجه رسیدند که تحریم ها اثر مورد نظر و مطلوب آنها را ندارد و باید راه دیگری پیدا کرد.

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به نگاه شک آلود ایران به طرف امریکایی گفتند: با وجود این، ما حاضر بودیم اگر امریکایی ها سر حرفها و وعده های خود به آن واسطه منطقه ای ایستادند ما هم هزینه بدهیم چون در مذاکرات می توان براساس عقل و محاسبه، عقب گردهایی نیز داشت اما آنها اندکی بعد از مذاکرات زیاده خواهی و بدعهدی را آغاز کردند.

رهبر انقلاب با اشاره به اینکه توافق خوب از نظر ایران یعنی توافق عادلانه و منصفانه افزودند: در جریان مذاکرات امریکایی ها  6 ماهِ وعده داده شده برای لغو تحریم ها را ابتدا به یک سال تبدیل کردند و بعد با زیاده خواهی های مکرر مذاکرات را طولانی و حتی تهدید به تحریم بیشتر کردند و از نظامی گری و روی میز و زیر میز سخن گفتند.

حضرت آیت الله خامنه ای در نوعی جمعبندی از روند مذاکرات تأکید کردند: تأمل و مطالعه در روند مطالبات امریکایی ها نشان می دهد هدف آنها ریشه کن کردن صنعت هسته ای ایران، از بین بردن ماهیت هسته ای کشور و تبدیل آن به یک کاریکاتور و تابلوی بی محتوا است.

ایشان با اشاره به نیاز حقیقی و مطالعه شده کشور به 20 هزار مگاوات برق هسته ای افزودند: آنها ضمن تلاش برای نابودی صنعت هسته ای و محروم کردن ایرانیان از فواید فراوان این صنعت، قصد دارند ضمن ادامه فشارها، تحریم ها را نیز به نوعی حفظ کنند.

رهبر انقلاب سپس در تبیین واقعیات صحنه پیچیده مذاکرات با امریکایی ها، یک نکته مهم دیگر یعنی نیاز دولت امریکا به توافق هسته ای را مورد بررسی قرار دادند.

ایشان افزودند: اگر آنها بتوانند به اهداف خود در مذاکرات برسند به یک پیروزی بزرگ رسیده اند چرا که ملت استقلال طلب ایران را تسلیم کرده اند و کشوری را که می تواند الگوی دیگر کشورها باشد شکست داده اند و تمام بدعهدی ها و چانه زنی های آنها برای تحقق همین اهداف است.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر خواستهای منطقی ایران از اول مذاکرات تا امروز خاطرنشان کردند: ما از ابتدا گفته ایم می خواهیم تحریم های ظالمانه برداشته شود که البته در مقابل آن، حاضریم یک چیزهایی بدهیم به شرط اینکه صنعت هسته ای متوقف نشود و لطمه نخورد.

حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه سخنانشان به ترسیم صریح خطوط قرمز هسته ای پرداختند.

ایشان به عنوان اولین خط قرمز گفتند: ما برخلاف اصرار امریکایی ها محدودیتهای بلند مدت 10، 12 ساله را قبول نداریم و مقدار سالهای مورد قبول محدودیت را به آنها گفته ایم.

رهبر انقلاب ادامه کار تحقیق و توسعه و ساخت و ساز حتی در زمان محدودیت را دومین خط قرمز ایران اعلام کردند و افزودند: آنها می گویند در مدت 12 سال هیچ کاری نکنید اما این، یک حرف زور مضاعف و غلط مضاعف است.

رهبر انقلاب در توضیح سومین خط قرمز هسته ای تأکید کردند: تحریم های اقتصادی، مالی و بانکی چه مربوط به شورای امنیت، چه کنگره امریکا و چه دولت امریکا باید فوراً هنگام امضای موافقتنامه لغو و بقیه تحریم ها هم در فواصل معقول برداشته شود.

ایشان افزودند: امریکایی ها درباره تحریم ها یک فرمول پیچیده، چند لایه و عجیب و غریب مطرح می کنند که معلوم نیست از آن، چه چیزی در می آید اما ما صریحاً مطالبمان را می گوییم.

حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه بحث درباره خطوط قرمز مذاکرات هسته ای افزودند: لغو تحریم ها نباید به اجرای تعهدات ایران منوط شود نگویند شما تعهدات را انجام دهید بعد آژانس گواهی دهد تا تحریم ها لغو شود ما این مسئله را مطلقاً قبول نداریم.

رهبر انقلاب افزودند: اجرائیات لغو تحریم ها نیز باید با اجرائیات تعهدات ایران متناظر باشد.

حضرت آیت الله خامنه ای همچنین تأکید کردند: ما با موکول کردن اجرای تعهدات طرف مقابل به گزارش آژانس، مخالفیم چون آژانس بارها و بارها ثابت کرده مستقل و عادل نیست بنابراین ما به آن بدبین هستیم.

ایشان افزودند: می گویند «آژانس باید اطمینان پیدا کند» این چه حرف نامعقولی است چگونه اطمینان پیدا کند مگر اینکه وجب به وجب این سرزمین را بازرسی کند.

رهبر انقلاب مخالفت قاطع با «بازرسی های غیر متعارف، پرس و جو از شخصیتهای ایران و بازرسی از مراکز نظامی» را از دیگر خطوط قرمز هسته ای اعلام کردند.

رهبر انقلاب به صراحت تأکید کردند: در ایران، همه از جمله بنده، دولت، مجلس، دستگاه قضایی، دستگاههای امنیتی و نظامی و همه نهادها خواهان توافق خوب هسته ای هستیم توافقی که عزتمندانه، منصفانه و مطابق با مصالح و منافع ایران، تدوین شود.

رهبر انقلاب افزودند: اگر چه دنبال لغو تحریم ها هستیم اما آنها را از زاویه ای نوعی فرصت می دانیم چرا که باعث شده به نیروها و ظرفیتهای داخلی توجه بیشتری داشته باشیم.

رهبر انقلاب اسلامی همچنین در ابتدای سخنان خود به لزوم بهره گیری از برکات ماه مبارک رمضان بویژه بهره مندی از ادعیه این ماه و مضامین والای آن توصیه کردند و گفتند: ماه مبارک رمضان، ماه خشوع و استغفار و ماه بازگشت به خدا و خودسازی و اخلاق است.

پیش از سخنان رهبر معظم انقلاب، حجت الاسلام والمسلمین روحانی با اشاره به آغاز به کار دولت یازدهم در 22 ماه قبل، رویکرد دولت در زمینه مسایل داخلی را حسن اعتماد، رفتار مسالمت آمیز، کاهش فاصله ها و دوری از افراطی گری دانست و گفت: رویکرد دولت در زمینه سیاست خارجی تعامل سازنده با جهان با خط قرمز «حفظ استقلال، عزت و غرور ملی» و در زمینه مسائل فرهنگی، فضای بازتر برای همه اصحاب فرهنگ و هنر با خط قرمز اخلاق و احکام اسلام بوده است.

آقای روحانی حل و فصل مسئله مذاکرات در چارچوب احقاق حقوق هسته ای و تامین نیازهای جامعه و کشور را دو اولویت دولت برشمرد و افزود: آنچه کشورهای قدرتمند را پای میز مذاکره آورد، مقاومت ملت  ایران در برابر فشار بدخواهان و شکست تحریم ها بود.

رئیس جمهور با بیان اینکه تحریم هرگز موفق نخواهد بود و ملت ایران حتی در شرایط تحریم قادر است مسائل اجتماعی، اقتصادی سیاسی و فرهنگی خود را بخوبی حل و فصل کند، گفت: در شرایط تحریم توانستیم با کمک مردم، تورم را مهار کنیم و از رکود خارج شویم و در همان شرایط تحریم بود که رشد سرمایه گذاری بالا رفت.

رئیس جمهور افزایش ذخائر کالاهای استراتژیک، رفع موانع صادرات، ارائه لایحه خروج از رکود، کاهش واردات گندم، تغییر الگوی کشت کشاورزی، ارائه خدمات درمانی، کمک به اقشار کم‌درآمد و ارائه یارانه کالایی، کاهش اتکا به نفت در بودجه، صرفه جویی در هزینه های جاری، راه اندازی 8 هزار واحد صنعتی تولیدی و برداشتن قدمهای مفید در حوزه محیط زیست را از جمله اقدامات دولت در شرایط تحریم خواند.

آقای روحانی کاهش درآمدهای نفتی دولت را از شرایط خاص امسال دانست و افزود: باید با تلاش، وحدت، همدلی و انسجام، از مشکلات بخوبی عبور کنیم که این کار را با کمک مردم انجام خواهیم داد.

رئیس جمهور با تاکید بر اینکه نباید بگذاریم در شرایط کنونی فرسایش های غیرضروری در جامعه ایجاد شود، اظهار داشت: در صورتی که طرف مقابل زیاده خواهی نکند توافق در دسترس خواهد بود و از این گردنه تاریخی عبور خواهیم کرد.

رئیس جمهور در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه ملتهای منطقه امروز تحت فشار مضاعف در برابر مداخلات برخی کشورها و تروریستها قرار دارند خاطرنشان کرد: جمهوری اسلامی ایران پیشتاز مبارزه با تروریسم و حمایت از ملت های منطقه بوده و این راه را ادامه خواهد داد.

تهیه: مهدی نبی لو

 

محافظان رهبری...
ما را در سایت محافظان رهبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهدی نبی لو mehdi12345 بازدید : 425 تاريخ : پنجشنبه 4 تير 1394 ساعت: 16:15

؛ مقام معظم رهبری حضرت آيت الله سيد على خامنه‌ای فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمين حاج سيد جواد حسينى خامنه‌ای، در روز 29 فروردین 1318 برابر با 28 صفر 1358 قمرى در مشهد مقدس چشم به دنيا گشود. ايشان دومين پسر خانواده هستند. محافظان رهبری...
ما را در سایت محافظان رهبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهدی نبی لو mehdi12345 بازدید : 443 تاريخ : شنبه 29 فروردين 1394 ساعت: 0:00

محافظان رهبری...
ما را در سایت محافظان رهبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهدی نبی لو mehdi12345 بازدید : 353 تاريخ : جمعه 28 فروردين 1394 ساعت: 17:41

محافظان رهبری...
ما را در سایت محافظان رهبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهدی نبی لو mehdi12345 بازدید : 378 تاريخ : جمعه 28 فروردين 1394 ساعت: 17:28

آیت الله صدیقی امام جمعه موقت شهر تهران سه شنبه ۲۸/۲/۸۹ در مراسم ایام شهادت جانسوز حضرت زهرا سلام الله علیها که در بیت رهبری با حضور آیت الله العظمی امام خامنه ای حفظه الله برگزار می شد پس بیان از فضایل صدیقه کبری و مناقب آن حضرت خطاب به مقام معظم رهبری فرمودند:

"آقا جان؛شما دستور فرمودید از شما چیزی نگم،اما اینها که آمده اند اینجا همه عاشقند مگر می شود چیزی نگفت."

آیت الله صدیقی پس از بیان چند جمله با همین مضامین،به نقل چند جمله از آقای بهجت رضوان الله تعالی علیه پرداختند:

"از آقای بهجت سوال کردم نظرتان راجع به مقام معظم رهبری چیست؟

آقای بهجت فرمودند:"بهتر از ایشان نداریم."

"همچنین آقای بهجت به خود بنده عرضه داشتند که در دیداری که با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف داشتم از ایشان راجع به آقای خامنه ای سوال کردم و  حضرت پاسخ دادند: " آقای خامنه ای از ماست.

 

 

آیت الله العظمی بهجت: همان یکبار که گفتند حضرت علی علیه السلام جوان است و ایشان را از خلافت منع کردند برای هفت پشتمان کافیست

 

به گزارش شیعه آنلاین به نقل از ایرسنا، نقل قولی که می خوانید مربوط می شود به سال 1368 و پس از رحلت حضرت امام خمینی -قدس الله نفسه الزکیه - که موضع گیری آیت الله بهجت را نسبت به مقام معظم رهبری اعلام می کند.

وقتی ایشان (مقام معظم رهبری) برای رهبری انتخاب شدند عده ای به آیت الله بهجت گفتند: آقای خامنه ای جوان است برای برای رهبر شدن!

آیت الله بهجت در جواب آن عده فرمودند: همان یکبار که گفتند حضرت علی علیه السلام جوان است و ایشان را از خلافت منع کردند برای هفت پشتمان کافیست...

دید سیاسی آیت الله بهجت بر خیلی از شاگردان ایشان پوشیده نیست و ایشان همواره بر حضور شاگردان ممتاز خود همچون آیت الله مصباح و دیگران بر حضور در عرصه سیاست تاکید داشتند.

آیت الله مصباح یزدی در این زمینه می فرمایند: «بنده بايد عرض كنم كه بزرگ‌ترين مشوّق خود بنده در پرداختن به مسائل سياسي و اجتماعي، خود ايشان بوده‌اند و به صورت‌هاي مختلف به دوستان و كساني كه در درس شركت مي‌كردند، سفارش مي‌كردند كه به اين‌گونه مسائل اهميت بدهند و اشاره مي‌كردند كه اگر كساني كه تقيّد به مسائل علمي و معنوي دارند، به اين كارها نپردازند، روزگاري بيايد كه جوّ سياست اجتماع به دست نااهلان بيفتد و جامعه اسلامي را از مسير خودش منحرف كند. حتي گاهي پيغام‌هاي خاصي براي حضرت امام (قدس) در ارتباط با همين مسائل سياسي مي‌دادند كه در يك موردش بنده با يكي از دوستان، واسطه در رساندن اين پيام خاص به حضرت امام بوديم».

 

آیت الله العظمی بهجت:اگر مردم می‌دانستند که استقبال این سید چقدر ثواب دارد هیچ کس در خانه نمی‌نشست‌

 

حجت الاسلام والمسلمین دکتر مرتضی آقاتهرانی در پاسخ به سوالی در خصوص ارتباط مقام معظم رهبری و آیت ا... العظمی بهجت به نشریه 9 دی گفـته است: ما مشهد بودیم که حاج آقا مصباح برای بیعت با آقا به تهران آمده بودند و از آن جا هم به مشهد آمدند. ما خدمتشان رسیدیم و از وضع و اوضاع پرسیدیم. حاج آقا فرمودند که برای بیعت خدمت آقا رفته بودم ولی خدا را شکر دست خالی نرفتم، چون آیت ا... بهجت یک نامه چهار صفحه‌ای برای حضرت آقا که تازه رهبر شده بودند، نوشتند. شروع نامه هم این بود که بنده انتصاب حضرتعالی را به سمت مقام ولایت و رهبری تبریک عرض می‌کنم. بعد آقا به آیت ا... مصباح فرموده بودند که تا حالا خیلی‌ها از مردم و مسوولان با من بیعت کردند ولی هیچ کدام دلم را آرام نکرد که من در این جایگاه باید باشم یا نه الا این نامه که خیالم را راحت کرد. چون می‌دانم که ایشان اصلا بر مبنایی که دیگران ممکن است بنویسند و حرف بزنند، نمی‌نویسند و صحبت نمی‌کنند.

چند سال پیش که حضرت آیت ا... خامنه‌ای یک هفته‌ای تشریف آوردند قم، جمعیت زیادی برای استقبال آمده بودند در خیابان‌ها. آیت ا... العظمی بهجت(ره) هم آمدند جزء جمعیت استقبال کنندگان. حالا یک مرجعی در سن حدود نود سال‌! ایشان هم آمدند در جمع استقبال کنندگان. شخصی به ایشان گفت که حاج آقا شما با این سن و سال آمدید وسط این جمعیت استقبال کنندگان ؟ آیت ا... العظمی بهجت فرمودند‌: " اگر مردم می‌دانستند که استقبال این سید چقدر ثواب دارد هیچ کس در خانه نمی‌نشست‌".

فرزند آیت ا... العظمی بهجت با اشاره به همزمانی روزهای پایانی عمر پدر بزرگوارشان با سفر رهبر انقلاب به استان کردستان، در بیان حالت روحی ایشان، به حساسیت این مرجع تقلید نسبت به سلامت رهبری اشاره می‌کند و می‌گوید: این موضوع سبب شد تا معظم له برای سلامتی رهبر انقلاب چندین ختم ویژه صلوات و ذکر را گرفتند و مداومت بر این ختم‌ها که برای سلامتی رهبر انقلاب بوده است تا آخرین ساعت عمر حضرت آیت ا... بهجت ادامه داشته است. برخی نیز از پیش بینی رهبری آقا چند سال پیش از رهبری توسط ایشان خبر داده اند.

در یکی از موارد که فردی می‌خواست از آقا گله کند حضرت آیت‌ا... بهجت با اعتراض فرمودند: آیا شما بهتر از ایشان سراغ دارید؟! من که بهتر از ایشان سراغ ندارم.

 

نگرانی آیت الله العظمی بهجت برای سلامتی مقام معظم رهبری

حجت الاسلام فقیهی اصفهانی از اساتید حوزه علمیه قم:

حاج آقای صدیقی در مراسم آیت الله بهجت نقل کردند که چقدر آقا برای سلامتی آیت الله خامنه ای نذر میکردند و گوسفند نذر می کردند و کارهایی انجام می دادند. خوب این باز نشانه شدت علاقه بود به آقا. بعد چیزی که نقل کردند این که شش ماه قبل از فوت آیت الله بهجت ایشان فرموده بودند که: "آقا را بگویید بیایند اینجا با ایشان کار دارم".

آقا را خواسته بودند و آیت الله خامنه ای آمده بودن این جا قم . صحبت هایی با هم داشتند از جمله آیت الله بهجت فرموده بودند: "خطری به سمت شما دارد می آید و من این خطر را احساس می کنم و من آن چه باید برای شما انجام بدهم ، برای سلامتی شما انجام داده ام. و فرموده بودند: "خودتان هم هر کاری می توانید انجام بدهید ".

البته کاملش را حاج آقای صدیقی روی منبر نگفتند. ولی بعدها یکی از دفتری های آیت الله بهجت که اطلاع داشتند و کامل تر گفتند. گفتند چند روزی گذشت و باز دوباره حضرت آیت الله بهجت گفتند که: "آیت الله خامنه ای را بگویید یک نفر بفرستند من با ایشان کار دارم". حاج آقا محمدی گلپایگانی را آیت الله خامنه ای فرستادند پیش آیت الله بهجت.

آیت الله بهجت دومرتبه تأکید کردند: "که من برای سلامتی شما هرکاری می توانستم انجام دادم. خودتان هم یک کاری انجام بدهید". برای بار دوم بعد از چند روز این تأکید را آیت الله بهجت داشتند که به واسطه آقای محمدی گلپایگانی به آقا خبرش رسید و خود آیت الله خامنه ای هم هرکاری باید انجام بدهند انجام داده بودند.

آقا زاده آیت الله بهجت نیز می گفت که یک موقعی آیت الله خامنه‌ای تشریف آوردند قم، بعد آیت الله بهجت فرمودند: "همه از اطاق بروند بیرون. حالا هر کس می آمد ملاقات آیت الله بهجت، پسر آقا و بعضی های دیگر هم حضور داشتند.

بعد می گفت: یک موقعی آیت الله خامنه‌ای که آمدند، آیت الله بهجت فرمودند: " هیچ کسی نماند، همه بروند بیرون من با آقا حرف خصوصی دارم" و بعد تا مدتی با هم بودند و به طور خصوصی و ما همه رفته بودیم بیرون از اطاق، این قدر با هم صمیمی بودند.

 

 

آیت الله بهجت : کسی که عرضه اداره خانواده را ندارد حالا علیه این سید بزرگوار که جهان اسلام را اداره میکنند حرف میزند

پایگاه صالحات آیت الله احدی : 

مقام معظم رهبری - عزیز ما - معمولاً می آمدند خدمت جناب آقای بهجت ، دو تایی با هم خیلی نشست داشتند .

یک مرتبه در حال بازگشت از فرودگاه بودم ، یک پیرمرد بزرگوار محاسن سفید معمم روحانی را دیدم کنار جاده ایستاده ، ایشان را سوار اتومبیل کردیم . بعد دیدم انسان بسیار با فضلی است ، این پیرمرد بزرگوار نقل می کرد :

خدمت آیت الله بهجت بودم ، آقایی از علمای تبریز آمد و علیه آقای خامنه ای صحبت هایی کرد و یک سری گزارشاتی داد .

- فکر کرد چون آقای بهجت عارف است و ساکت و سیاسی حرف نمی زند ، پس نسبت به آقای خامنه ای بدبین است -

یک مرتبه آقای بهجت که مشغول ذکر بود از جا بلند شد و گفت :

خودش عُرضه اداره کردن خانواده را ندارد ، حالا علیه این سید بزرگوار که جهان اسلام را دارند اداره می کنند حرف میزند .

بعد از جا بلند شدند و در را بست و رفت به اطاق دیگر .

بنده غافلگیر شدم .

خوب ببینید عارف اینچنین حرف میزنه ، عالم اینجوری حرف میزنه ، بلده .

و لذا تنها جایی که آقای خامنه ای به خودش تسلیت گفت در مرگ آقای بهجت بود . 

 

گفتنی است که آیت الله بهجت درباره امام هم کلام معروفی دارند که: "اسراری از آقای خمـــینی میدانم که تاکنون نگفته ام و نخواهم گفت."

محافظان رهبری...
ما را در سایت محافظان رهبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهدی نبی لو mehdi12345 بازدید : 425 تاريخ : جمعه 22 اسفند 1393 ساعت: 5:08

نقل خاطره از زبان مقام معظم رهبری

 

نقش بنی صدر در جنگ تحمیلی

 

در اول جنگ تحمیلی عراق، دلسوزهای محلی می آمدند و می گفتند عراقیها به خاک ما حمله کردند؛ به مرز ما نفوذ و تجاوز کردند. ما به بنی صدر می گفتیم: رئیس جمهور! شما چه خبر دارید؟ می گویند عراقیها حمله کردند؛ می گفت دروغ می گویند؛ این سپاه برای اینکه خودش امکانات دست و پا کند، این حرفها را می زند! آنها را متهم می کردند. بعد هم به دهلران رفت - که هنوز آن وقت دهلران را نگرفته بودند - ایستاد و مصاحبه کرد؛ گفت: من الان در دهلرانم؛ می گویند عراقیها آمده اند؛ عراقیها کجایند؟! از دهلران بیرون آمد و دو ساعت بعد دهلران به وسیله ی عراقیها تصرف شد. نمی شود که واقعیات را با چشم روی هم گذاشتن انکار کرد.

 

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههای استان سمنان 18/08/1385

 

 

خاطرات دیگران از مقام معظم رهبری

 

اطلاع از واقعیات جامعه

 

مقام معظم رهبری درباره تورم و گرانی از مسئولانی انتقاد می کردند، در مقابل، مسئولینی مدعی بودند که گزارشهای نادرست محضر ایشان ارائه می کنند. معظم له با اطمینان پاسخ می دادند که اینها گزارشهای دیگران نیست، محصول ارتباط من با جامعه و مردم است.

 

اعضای خانواده من هر روز خودشان برای خرید مایحتاج روزمره از قبیل نان و. . . به کوچه و بازار مراجعه می کنند و با این واقعیات، مانوس و دست به گریبانند.

 

آقای حسین صفار هرندی

 

 

 

 

 

 

 

خاطره 11

 

نقل خاطره از زبان مقام معظم رهبری

 

خود باوری به جای دیر باوری

 

من به یاد دارم، شاید حدود دو سال، دو سال و نیم قبل، آن وقتی که این سانتریفیوژهای ما مشغول کار شده بود و جوانان و دانشمندان ما توانسته بودند اینها را راه بیندازند و مسئولان وقت؛ رئیس جمهور و دیگران خبرش را گفتند، تعدادی از فیزیکدانهای دانشگاهی که مردمان خوب و بسیار سالم و صادقی هم هستند، بعضی شان هم من را می شناسند، به من نامه نوشتند، که آقا! نبادا اینها را باور کنید! چنین چیزی اتفاق نیفتاده و ممکن نیست! حاضر نبودند باور کنند؛ قبول کنند. این، همان تلقین است. تا غربی ها؛ آژانس و دیگران، خودشان آمدند نگاه کردند، تصدیق کردند، اعتراف کردند که چنین چیزی را باور نمی کردند در ایران به وجود بیاید، آن وقت دیگران؛ دیرباورها، در داخل کشور باور کردند.

 

عین همین قضیه در مورد سلولهای بنیادی به وجود آمد. بنده چندبار پیشرفتهای سلولهای بنیادی را در چند سخنرانی بر زبان آورده بودم. از دانشمندان کشور و از بعضی از دانشگاهها به من نامه نوشتند: آقا! این قضیه را شما این قدر نگوئید، این واقعیت ندارد؛ این جور نیست! اینی که میگوئید در سلولهای بنیادی پیشرفت کرده اند و در شبیه سازی (کلونینگ)دارند تمرین و کار می کنند، باور نکنید؛ چنین چیزی اتفاق نیفتاده و نخواهد افتاد! بعد که گوسفند شبیه سازی شده را جلو چشم همه قرار دادند، بعد که در سمیناری که تشکیل دادند، دانشمندان معروف دنیا، زیست شناسهای درجه ی یک دنیا آمدند مصاحبه کردند و تصدیق کردند که پیشرفتها، پیشرفتهای محیرالعقولی است، آن وقت یک عده از دیرباورها باور کردند! این هم آفتی است که ما استعداد خودمان، پیشرفت خودمان، توانائی های خودمان را باور نکنیم؛ وقتی هم اتفاق میافتد، باور نکنیم.

 

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد 25/02/1386

 

 

خاطرات دیگران از مقام معظم رهبری

 

آشنایی با علوم مختلف

 

روزی که مقام معظم رهبری در منزل آیت الله حسن زاده آملی حضور پیدا کردند، آیت الله حسن زاده در مقابل آقا دو زانو نشسته بودند و مکررا می گفتند: آقای من! مولای من! سرور من! آیت الله حسن زاده، اسطرلابی (۱) را آوردند و درباره آن مطالبی را بیان کردند، مقام معظم رهبری نیز گاهی مطالبی می فرمودند و آیت الله حسن زاده قبول می کردند. ما به دلیل ناآشنایی به علم اسطرلاب متوجه نمی شدیم. از اینجا معلوم بود که آقا به علوم غریبه نیز آشنا هستند.

 

حجة الاسلام والمسلمین موسوی کاشانی (از اعضای بیت - تهران)

 

 

 

خاطره 10

 

نقل خاطره از زبان مقام معظم رهبری

 

خاطرات مقام معظم رهبری از شهریور ۱۳۶۰

 

من بیمار بودم، تازه از بیمارستان خارج شده بودم، در منزلی ... استراحت می کردم و در جریان اوضاع و احوال هم قرار می گرفتم؛ مرحوم شهید رجایی و شهید باهنر و برادران دیگر می آمدند ومسائل را با من در میان می گذاشتند. لیکن خود من شرکت فعالی در جریانات نمی توانستم داشته باشم.

 

در این اواخر تدریجاً حالم بهتر شده بود، گاهی در جلسات شرکت می کردم، کما این که در شب قبل از حادثه؛ در جلسه ای در اتاق خود مرحوم رجایی شرکت کردم و راجع به مسائل مهم مملکتی صحبت می کردیم. بنابراین دور بودم از محل حادثه (انفجار) و بعدازظهر هم بود، من هم بیمار بودم و خوابیده بودم، از خواب که بیدار شدم از بچه های پاسدار، برادرهایی که پهلوی من بودند یک زمزمه هایی شنیدم.

 

گفتم چیه؟ گفتند که یک بمب در نخست وزیری منفجر شده است. گفتم که کی آن جا بوده؟ گفتند که رجایی و باهنر هم بودند، من فوق العاده نگران شدم، با حال بسیار ضعیف و ناتوانی که داشتم خودم را رساندم پای تلفن، نشستم، بنا کردم این جا آن جا تلفن کردن، اما خبرها همه متناقض و نگران کننده بود. یکی می گفت که حالشان خوب است، یکی می گفت زنده بیرون آمدند، یکی می گفت جسدشان پیدا نشده، یکی می گفت توی بیمارستانند و من تا اوائل شب که خبر درستی به من نرسیده بود در حالت فوق العاده بد و نگرانی به سر می بردم، تا بالأخره مطلب برایم روشن شد.

 

احساسات من در آن موقع طبیعی است که چه احساساتی بود. دو دوست عزیز و قدیمی، دو انقلابی، دو عنصر طراز اول جمهوری اسلامی را از دست داده بودیم و من شدیداً احساس خسارت می کردم، احساس ضایعه می کردم، احساس غم می کردم و از طرفی احساس خشم نسبت به آن کسانی که عاملین این حادثه بودند می کردم و همین بود که فردا صبح زود با این که خیلی بی حال بودم پا شدم، سوار ماشین شدم، آمدم برای تشییع جنازه به مجلس، و با این که اطبا همه من را منع می کردند که من شرکت نکنم و دخالت نکنم، دیدم طاقت نمی آورم که شرکت در مراسم نکنم، آمدم آن جا روی ایوان جلوی مجلس و یک سخنرانی ای هم با کمال هیجان کردم که دور و ور من را دوستان گرفته بودند که نبادا من بیفتم، از بس هیجان داشتم. به هرحال برای من بسیار حادثه ی تلخی بود، یعنی شاید بتوانم بگویم تلخ ترین حادثه ای بود که تا آنروز من دیده بودم، زیرا حادثه ی هفت تیر که می توانست برای من تلخ تر باشد هنگامی اتفاق افتاده بود که من آن روز بیهوش بودم و نمی فهمیدم، بعد تدریجاً با این حادثه ذره ذره آشنا شدم و اطلاع پیدا کردم، اما این حادثه ی ناگهانی به خصوص بعد از حادثه ی هفت تیر برای من شاید تلخ ترین حادثه ای بود که تا آن روز برای من پیش آمده بود.

 

 

 

خاطرات دیگران از مقام معظم رهبری

 

آشنایی با تاریخچه و رجال سیاسی کشورها

 

در اولین ملاقاتی که مقام معظم رهبری با کوفی عنان داشتند; در آغاز مذاکرات درباره تاریخچه کشور غنا و شخصیتهای بزرگ آن و موقعیت سیاسی و اجتماعی کشور غنا صحبت کردند. کوفی عنان بعد از ملاقات گفته بود:

 

من با اینکه اهل غنا هستم، درباره کشور خود به اندازه ایشان اطلاع ندارم. ایرانیها و مسلمانها باید افتخار کنند که چنین رهبری دارند. ای کاش ایشان دبیر کل سازمان ملل بودند.

 

همچنین بعد از جلسه، کوفی عنان به خبرنگاران گفته بود: از همان ابتدای ملاقات، حضرت آیت آلله خامنه ای قلب مرا تسخیر کردند.

 

حجة الاسلام پاینده (از اساتید دانشگاه)

 

 

 

 

خاطره 9

 

نقل خاطره از زبان مقام معظم رهبری

 

تقلید از شیخ مصطفی اسماعیل

 

قبل از انقلاب، من ممنوع السفر بودم؛ یعنی نمی توانستم به خارج از کشور سفر کنم. مدتها در زندان بودم؛ وقتی هم که از زندان بیرون آمدم، در داخل کشور محصور بودم. در آن وقت، یکی از آرزوها و تصمیمهایم این بود - به خانواده ی خودم هم گفته بودم - که اگر بتوانم از کشور خارج بشوم، برای دیدن قرّاء - مخصوصاً شیخ مصطفی اسماعیل - به مصر می روم. اتفاقاً شیخ مصطفی اسماعیل تا بعد از انقلاب زنده بود؛ لیکن متأسفانه ما در آن سالهای اول انقلاب، به این فکری که حالا هستیم، نبودیم؛ والّا به هر طوری بود، من شیخ مصطفی اسماعیل را به تهران می آوردم.

 

شیخ مصطفی اسماعیل، خیلی فوق العاده بود. چیزهایی در تلاوت او بود که انصافاً قابل تقلید است. منهای مسأله ی صدا و کیفیت ادای حروف و کلمات، او کلمات قرآنی را جان می داد. یعنی وقتی که او آیه را می خواند، آن احساسی به مستمع دست می داد که در آیه اقتضای آن احساس بود. مثلاً فرض بفرمایید که در سوره ی هود، آن جایی که راجع به قضیه ی پسر نوح آیات کریمه را می خواند: «انّ ابنی من اهلی و انّ وعدک الحق»(۱)، انسان پدری را احساس می کند که پسر کافرش دارد در مقابلش از بین می رود؛ یعنی هم احساس رأفت به خاطر بُنوّت او، و هم احساس نفرت به خاطر کفر او. او این را با خواندن خودش به انسان القا می کند. این، چیز خیلی مهمی است و آن تأثیر قرآنی را در خواننده مضاعف می کند. شبیه این را - نه به این شدت - من در خواندن شیخ عبدالفتاح دیدم؛ او هم تا حدودی این طور است.

 

بیانات در مراسم تودیع با قاریان قرآن: شعبان عبدالعزیز صیاد، محمود صدیق منشاوی 06/02/1370

 

 

 

خاطرات دیگران از مقام معظم رهبری

 

آزار و اذیتهای رژیم ستمشاهی

 

قبل از انقلاب روزی پیش از ظهر برای آوردن حضرت آیت الله خامنه ای برای اقامه نماز جماعت به مسجد کرامت، به منزلشان رفتم. فرزند آقا در حالی که رنگ پریده بود، در را باز کرد. در این هنگام متوجه شدم اسباب و وسایل منزل آقا به هم ریخته است. سؤال کردم: جریان چیست؟ او با همان زبان کودکانه گفت: صبح زود چند تا ژاندارم وارد منزلمان شدند و با سر و صدا، منزل و کتابخانه آقا را به هم ریختند و با زدن قنداق تفنگ به پاهای پدرم او را بردند.

 

آقای فتحعلیان (عضو هیئت امنای مسجد کرامت مشهد)

 

 

 

 

 

خاطره 8

 

نقل خاطره از زبان مقام معظم رهبری

 

يك وقت رئيس جمهور كشورى مى خواست مشكلات سياسى خودش را براى من تشريح كند. او مى گفت كه يكى از رؤ ساى جمهور گذشته ى ما شكر را يك قران گران كرد، عليه او كودتا شد و از بين رفت !من گفتم مشكل او اين بوده كه مردم را با خودش نداشته است . در مملكت ما، جنسهاى تثبيت شده گاهى قيمتشان ده برابر بالا مى رود، اما آب تكان نمى خورد؛ چون مردم پشت سر دستگاهند، ما هم مى آييم به آنها مى گوييم كه مثلا اين جنس را قبلا به اين قيمت مى داديم ، اما حالا مى خواهيم گرانش كنيم ؛ مردم قبول مى كنند؛ پنج ، شش سال قبل به مردم مى گفتيم كه همه بايد به عنوان جهاد مالى به جنگ كمك كنند؛ مردم هم مثل مور و ملخ به طرف بانكها ريختند، تا به حساب مالى شوراى عالى پشتيبانى جنگ پول بريزند.

 

شما چگونه مى خواهيد محبت و اطمينان مردم را جلب كنيد؟ مردم به من و شما اطمينان داشته باشند. اگر ما دنبال مسايل خودمان رفتيم ، به فكر زندگى شخصى خودمان افتاديم ، دنبال تجملات و تشريفاتمان رفتيم ، در خرج كردن بيت المال هيچ حدى براى خودمان قايل نشديم - مگر حدى كه دردسر قضايى درست بكند!- و هر چه توانستيم خرج كرديم ، مگر اعتماد مردم باقى مى ماند؟ مگر مردم كورند؟ ايرانيان هميشه جزو هوشيارترين ملتها بوده اند؛ امروز هم به بركت انقلاب از هوشيارتر اينهايند؛ از هوشيارها هم هوشيار ترند. آقايان ! مگر مردم نمى بينند كه ما چگونه زندگى مى كنيم ؟

 

آن وقتى كه جوان حزب اللهى ما به جهاد يا به سپاه يا به فلان وزارتخانه مى رفت و به او مى گفتند كه چه قدر حقوق مى خواهى ، مى گفت اين حرفها چيست ، مگر من براى حقوق آمده ام ؟ اصرار مى كردند كه بالاخره زندگى خودت و زن و بچه ات بايد بگردد، يك چيزى بگير. به نظر شما اينها افسانه است ؟ به نظرم اگر شما برويد در دنيا اين را نقل كنيد، چنانچه كسى وضع چند سال قبل ما را نديده باشد، خواهد گفت كه افسانه است ؛ ولى اين واقعيت است . اين رويداد؛ در همين ايران و در همين تهران و در همين وزارتخانه هاى ما اتفاق افتاد؛ يكى ، دو مورد هم نبود. نماينده مجلس وقتى اول بار به او حقوق دادند، خجالت كشيد حقوق را بگيرد!بعضى از دوستان ما در دوره ى اول نمايندگى مجلس ، شرمشان آمد و ننگشان كرد كه حقوق بگيرد! افتند ما حقوق بگيريم ؟!

 

 

 

خاطرات دیگران از مقام معظم رهبری

 

ارتباط عاطفی با خانواده شهدا

 

در دیداری که مقام معظم رهبری در مشهد با خانواده های شهدا داشتند، یک روز از خانواده ای دلجویی می کردند که چهار فرزندشان شهید شده بود. مقام معظم رهبری بعد از اینکه عکس شهیدان را برایشان آوردند، از اسامی همه اعضای خانواده سؤال فرمودند. بعد از معارفه، آقا افراد را با اسم کوچک صدا می زدند و هدایایی به آنها می دادند. در پایان، هدیه ای نیز به پدر و مادر شهید تقدیم نمودند. در این بین، یکی از برادران این شهدای بزرگوار که جانباز بود آمد و پس از دست بوسی - از روی شوق - شروع به گریه کرد. مقام معظم رهبری از او دلجویی کردند. پدر شهید گفت: آقا، برای همسر ایشان دعا کنید، چون بیمار است و دکترها پول کلانی برای مداوایش خواسته اند. مقام معظم رهبری فرمودند: هیچ ناراحتی ندارد، ان شاء الله مشکلش حل خواهد شد. فردای آن روز همسر این برادر به دستور ولی امر مسلمین در بیمارستان بستری و تحت معالجه قرار گرفت.

 

در پایان دیدار مجددا آقا افراد خانواده را به اسم صدا می زدند و به آنها شیرینی می دادند و به دست مبارکشان شیرینی در دهان بچه ها می گذاشتند.

 

آقای مجتبی سادات فاطمی (مشهد)

 

 

 

 

 

 

 

خاطره 7

 

نقل خاطره از زبان مقام معظم رهبری

 

بنای کار ازدواج، برسازش دختر و پسراست؛ باید با هم بسازند. این " با هم بسازند "، معنای خیلی عمیقی دارد. من یک وقت خدمت امام رفتم، ایشان می خواستند خطبه ی عقدی را بخوانند؛ تا من را دیدند، گفتند شما بیا طرف عقد بشو. ایشان برخلاف ما- که طول و تفصیل می دهیم و حرف می زنیم- عقد را اول می خواندند، بعد دو، سه جمله ی کوتاه صحبت می کردند. من دیدم ایشان پس از این که عقد را خواندند، رویشان را به دختر و پسر کردند وگفتند: بروید با هم بسازید. من فکرکردم، دیدم که ما این همه حرف می زنیم، اما کلام امام درهمین یک جمله ی " بروید با هم بسازید "، خلاصه می شود! حالا ما هم عرض می کنیم که شما دختران و پسران، بروید با هم بسازید. سازش، اصل است. هرچیزی که با ساختن عروس و داماد، دختر و پسر، زن و شوهر منافات دارد، بایستی بیگانه تلقی بشود. این را اصل قرار بدهید، تا ان شاءالله خداوند متعال برکاتش را بر شما نازل کند.

 

 

 

خاطرات دیگران از مقام معظم رهبری

 

اداره کشور با تکیه بر مولا

 

آقای سید حسن نصر الله (دبیر کل حزب الله لبنان) می گفت: یک دفعه به همراه شورای حزب الله لبنان محضر مقام معظم رهبری بودیم. اوج سختی و تنگنایی ما بود و خیلی به حزب الله سخت می گذشت. کنفرانس شرم الشیخ هم صورت گرفته بود، همه توطئه ها شده بود که حزب الله را نابود کنند. موقعی که ما با رهبر معظم جهان اسلام دیدار داشتیم، ایشان به ما امید داد و فرمود: «شما پیروز می شوید، این چیزها زیاد مهم نیست.»

 

سپس اضافه کردند: من در اداره امور کشور بعضی وقتها حل مسائل برایم دشوار می شود و دیگر هیچ راهی پیدا نمی شود، به دوستان و اعوان و انصار می گویم که آماده شوید به جمکران برویم. راه قم را پیش می گیریم و راهی مسجد جمکران می شویم، بعد از راز و نیاز با آقا، من احساس می کنم همانجا دستی از غیب مرا راهنمائی می کند و من در آنجا به تصمیمی می رسم و مشکل بدین صورت حل می شود و همان تصمیم را عملی می کنم.»

 

حجة الاسلام والمسلمین کعبی (عضو مجلس خبرگان رهبری)

 

 

 

 

 

خاطره 6

 

نقل خاطره از زبان مقام معظم رهبری

 

 

 

من شاید پانزده یا شانزده سالم بود که مرحوم «نوّاب صفوی» به مشهد آمد. مرحوم نواب صفوی برای من، خیلی جاذبه داشت و به کّلی مرا مجذوب خودش کرد. هر کسی هم که آن وقت در حدود سنین ما بود، مجذوب نوّاب صفوی می شد؛ از بس این آدم، پُرشور و بااخلاص، پر از صدق و صفا و ضمناً شجاع و صریح و گویا بود. من می توانم بگویم که آن جا به طور جدّی به مسائل مبارزاتی و به آنچه که به آن مبارزه سیاسی می گوییم، علاقه مند شدم. البته قبل از آن، چیزهایی می دانستم. زمان نوجوانیِ ما با اوقات «مصدّق» مصادف بود. من یادم است در سال 1329 وقتی که مصدّق تازه روی کار آمده بود و مرحوم «آیةاللَّه کاشانی» با او همکاری می کردند - مرحوم آیةاللَّه کاشانی نقش زیادی در توجّه مردم به شعارهای سیاسی دکتر مصدّق داشتند - لذا کسانی را به شهرهای مختلف می فرستادند که برای مردم سخنرانی کنند و حرف بزنند. از جمله در مشهد، سخنرانانی می آمدند. من دو نفر از آن سخنرانان و سخنرانیهایشان را کاملاً یادم است. آن جا با مسائل مصدّق آشنا شدیم و بعد، مصدّق سقوط کرد.

 

در سال 1332 که قضیه 28 مرداد پیشامد کرد، من کاملاً در جریان سقوط مصدّق و حوادث آن روز بودم؛ یعنی من خوب یادم است که اوباش و اراذل، در مجامع حزبی که به دولت دکتر مصدّق ارتباط داشتند، ریخته بودند و آن جاها را غارت می کردند. این مناظر، کاملاً جلوِ چشمم است!

 

بنابراین من مقوله های سیاسی را کاملاً می شناختم و دیده بودم؛ لیکن به مبارزه سیاسی به معنای حقیقی، از زمان آمدن مرحوم نوّاب علاقه مند شدم. بعد از آن که مرحوم نوّاب از مشهد رفت، زیاد طول نکشید که شهید شد. شهادت او هم غوغایی در دلهای جوانانی که او را دیده و شناخته بودند، به وجود آورده بود. در حقیقت سوابق کار مبارزاتی ما به این دوران برمی گردد؛ یعنی به سالهای 1333 و 34 به بعد.

 

 

 

خاطرات دیگران از مقام معظم رهبری

 

احسان به پدر و عنایت خدا

 

پدر مقام معظم رهبری یکی از ائمه جماعت مشهد بودند. ایشان به دلیل یک عارضه چشمی در معرض نابینایی قرار می گیرند و برای معالجه و درمان لازم بود به تهران منتقل شوند، در ضمن ایشان به یک پرستار نیاز داشتند، از طرفی این پدر و فرزندانش علاقه وافری نسبت به همدیگر ابراز می کردند; همانند انس و علاقه ما بین حضرت یعقوب و یوسف. در این شرایط مقام معظم رهبری مردد بودند که بمانند و درسشان را در قم ادامه بدهند یا اینکه از پیشرفت علمی خود صرف نظر کنند و پرستاری پدر را بر عهده گیرند.

 

این شبهه برای ایشان پیش می آید که شاید خدمت به پدر واجب تر باشد. با یکی از دوستانشان (که اهل معرفت بود) مشورت می کنند. او می گوید:

 

عقیده من این است که شما برای خدمت به پدر به مشهد بروید، خدا قم را به مشهد می آورد، یعنی آنچه خدا می خواهد در قم به شما بدهد در مشهد به شما می دهد.

 

این حرف به دل ایشان می نشیند، از تحصیل در قم و آن شرایط ممتازی که در قم پیش آمده بود صرف نظر می کنند و با پدر به مشهد برمی گردند.

 

آیت الله مصباح یزدی

 

خاطره 5

 

نقل خاطره از زبان مقام معظم رهبری

 

من در دوره نوجوانی - یعنی همان دورانی که تازه از دبستان بیرون آمده و طلبه شده بودم - به دعا و توجّه و توسّل خیلی اهتمام می ورزیدم؛ اما این را که چه تصوّری از خدا داشتم، الان نمی توانم چیزی به یاد بیاورم که درباره ی خدا چگونه فکر می کردم، کما این که انسان درباره ذات مقدّس پروردگار هم نباید خیلی فکر کند و راجع به ذات مقدّس پروردگار، در فکر فرو برود.

 

وجود خدای متعال، یک وجود بدیهی و روشن و واضحی است که همه وجود یک انسان، به او گواهی می دهد؛ یعنی اگر انسان دچار وسوسه نشود و خودش را در وسوسه ها غرق نکند، ذهن انسان، دل و جان انسان به وجود خدا گواهی می دهد. واقعاً وجود خدا حتّی به برهان و استدلال، احتیاج ندارد؛ اگر چه برهان و استدلال زیادی هم در مورد وجود پروردگار هست

 

آنچه که آن وقت برای من مطرح بود و عملاً وجود داشت، این بود که اهل دعا و ذکر و دعاهای مأثور و اعمالی که وارد شده بود، بودم. مثلاً یادم است هنوز بالغ نبودم که اعمال روز عرفه را بجا آوردم. اعمال آن روز، طولانی هم هست - لابد آشنا هستید؛ خیلی از جوانان با آن اعمال آشنا هستند - چند ساعت طول می کشد. اعمال، از بعد از نماز ظهر و عصر شروع می شود و اگر انسان بخواهد به همه آن اعمال برسد، شاید تا نزدیک غروب - روزهای نه چندان بلند - به طول می انجامد.

 

آن وقت من یادم است که با مادرم - چون مادرم هم خیلی اهل دعا و توجّه و اعمال مستحبّی بود - می رفتیم یک گوشه حیاط که سایه بود - منزل ما حیاط کوچکی داشت - آن جا فرش پهن می کردیم - چون مستحب است که زیر آسمان باشد - هوا گرم بود؛ آن سالهایی که الان در ذهنم مانده، یا تابستان بود، یا شاید پاییز بود، روزها نسبتاً بلند بود. در آن سایه می نشستیم و ساعتهای متمادی، اعمال روز عرفه را انجام می دادیم. هم دعا داشت، هم ذکر و هم نماز. مادرم می خواند، من و بعضی از برادر و خواهرها هم بودند، می خواندیم. دوره جوانی و نوجوانی من این گونه بود؛ دوره اُنس با معنویات و با دعا و نیایش.

 

البته ما آن وقت از یک امتیاز برخوردار بودیم که اگر آن امتیاز، امروز در جوانی باشد، دعا و ذکر و نماز برای او شیرین خواهد بود و مطلقاً خسته کننده نخواهد شد؛ و آن توجّه به معانی است. ببینید؛ هر کس که از نماز خسته می شود، یا معنای نماز را نمی داند، یا توجّه نمی کند، والّا اگر کسی معنای نماز را بداند و به نماز هم توجّه کند، امکان ندارد از نماز خسته شود؛ اصلاً امکان ندارد.

 

اگر کسی معنای دعا، مثلاً دعای ابی حمزه ثمالی، یا دعای امام حسین علیه السّلام در روز عرفه را بفهمد و توجّه کند - که هر دو خیلی طولانی هستند و چون گاهی انسان معنا را هم می داند، اما توجّه نمی کند، ذهنش جاهای دیگر می رود - امکان ندارد از این دعای به این بلندی خسته شود. یعنی این گفتگویی که در این دعا انجام گرفته، بین آن بنده برگزیده و شایسته و بامعرفت و خدا، این قدر پُرجاذبه و نافذ و حقیقی است - یعنی بیان کننده آن خواستهای فطری انسان است - که امکان ندارد کسی هیچ وقت از آن خسته شود. من توصیه ام به جوانان این است که عبادت را با توجّه انجام دهند. من اصرار نمی کنم که زیاد عبادت کنید؛ نه. شما خواستید زیاد عبادت کنید، خواستید کم عبادت کنید؛ ولی آنچه انجام می دهید با توجّه باشد. البته همه باید عبادت واجب را انجام دهند؛ آن که قابل اغماض و اینها نیست. هر کسی باید عبادت واجبش را انجام دهد. عبادات واجب، چیزی هم نیست، فقط هفده رکعت نماز در شبانه روز، عبادت واجب ماست که این چیز زیادی نمی شود. هفده تا یک دقیقه، یا حداکثر هفده تا دو دقیقه چیزی نمی شود. من نمی گویم جوانان عبادات مستحبّه - مثل دعا خواندن، تلاوت قرآن، یا نمازهای مستحبی - را زیاد انجام دهند؛ اما می گویم همان مقداری که انجام می دهند با توجّه باشد. اگر با توجّه انجام دادند، بهره می برند؛ حقیقتاً از آن چیزی که می خوانند، استفاده می کنند. حالا ممکن است بعضی عربی بلد نباشند، ترجمه های خوبی شده است؛ من بعضی از ترجمه های دعاها را دیده ام، واقعاً خوب است. بد نیست شما این را بدانید. من با دید ادبی که به این دعاها نگاه می کنم، جزو زیباترین سخنان زبان عربی است. همین دعای کمیل، یا دعای امام حسین علیه السّلام در عرفه، یا همین دعای ابی حمزه، یا آن مناجات شعبانّیه، اینها در زبان عرب، جزو زیباترین متنهای ادبی است؛ خیلی زیباست؛ البته این دعاها متنهای قدیمی است. می دانید که زبان، تحوّل پیدا می کند؛ مثلاً به صورت یک تشبیه ناقص، گلستان سعدی قدیمی است، زبان قدیمی دارد، اما کسی که آن را بخواند و اهل ادبّیات و هنر باشد، از زیبایی آن بهره می برد. این تعبیرات، بسیار زیباست؛ هم الفاظ زیباست، هم معانی زیباست.

 

مفاهیم و معارفی که در صحیفه سجّادیه است، به قدری زیباست که! انسان گاهی اوقات حیرت می کند این چه ذهنی است، چه مغزی است که اینها را توانسته است کنار هم بنشاند و چنین تعبیراتی را درست کند! لذا من توصیه می کنم که ارتباطات بچه ها با خدا، ارتباطاتِ با توجّه و با حالی باشد؛ بخصوص نمازها را با حال بخوانند. دعا که می خوانند، با حال و با توجّه بخوانند و بدانند با چه وجودی حرف می زنند و چه می خواهند و بدانند این خواست، پاسخ دارد. در قرآن، به ما گفته شده است: «ادعونی استجب لکم»[6]؛ مرا بخوانید تا به شما پاسخ دهم. یک جا دارد: «واسئلوا اللَّه من فضله»[7]؛ از فضل خدا طلب کنید و بخواهید. اینها وعده های الهی است و وعده های الهی، صادقترین وعده هاست و حتماً چنانچه از خدا بخواهید، خدا به شما پاسخ خواهد داد. اگر اُنس پیدا کنید، خواهید دید که خیلی از پاسخها همانی است که در همان لحظه به شما داده می شود؛ یعنی آدم نباید خیال کند که پاسخ دعا حتماً همان پولی است که از خدا خواسته است و باید برسد! گاهی اوقات پاسخ، همانی است که در آن لحظه به شما می دهند. آن چنان نورانیتّی در دل شما به وجود می آید که می بینید اصلاً پاسختان را همان ساعت گرفته اید. آن حالتی را که انسان در دعا پیدا می کند، گاهی احساس می کند که دیگر غیر از آن، هیچ چیز نمی خواهد. وقتی یاد پروردگار در دل انسان، زنده باشد، این گونه است.

 

 

 

خاطرات دیگران از مقام معظم رهبری

 

۱۴ سکه! برای مراسم عقد!

 

در محضر مقام معظم رهبری از مهریه صحبت به میان آمد، آقا فرمودند: اولا در مورد مهریه، هر چه مورد نظر دختر شما باشد، همان را مهریه قرار دهید، ولی من چون برای مردم خطبه عقد می خوانم و این سنت من بوده که دختر خانمی که مهریه اش بیش از ۱۴ سکه باشد صیغه عقدش را نمی خوانم، تا حالا هم این کار را نکرده ام; اگر بخواهید می توانید بیش از ۱۴ سکه هم قرار بدهید، ولی من صیغه عقد را نمی توانم بخوانم; بروید نزد آقای دیگری صیغه عقد را بخواند و از نظر من اشکالی ندارد.

 

دکتر غلامعلی حداد عادل (نماینده مجلس شورای اسلامی)

 

 

 

خاطره 4

 

نقل خاطره از زبان مقام معظم رهبری

 

ماجرای «امین»، ماجرای دیگر و عالَم دیگری است، عالَم شعر و احساس و اینهاست. البته مقداری راجع به شعر با شما صحبت کرده ام؛ چند کلمه دیگر هم صحبت می کنم:

 

من در دوره جوانی شعر گفتن را شروع کردم و گاهی شعر می گفتم؛ منتها به دلایلی تا سالهای متمادی شعرم را در انجمن ادبی - که آن وقت در مشهد تشکیل می شد و من هم شرکت می کردم - نمی خواندم. حالا عیبی ندارد آن دلیلی را که گفتم به آن دلیل نمی خواندم، بگویم.

 

علّت این بود که من سابقه زیادی با شعر داشتم، شعر را می شناختم؛ یعنی خوب و بد شعر را می شناختم. در آن انجمن، وقتی که شعری خوانده می شد و اشخاص نامداری هم در آن انجمن بودند - که بعضی از آنها امروز هم هستند، بعضی هم فوت شده اند - نقدی که من نسبت به شعر انجام می دادم، نقدی بود که غالباً مورد تأیید و تصدیق حضّار - از جمله خود سراینده شعر - قرار می گرفت. وقتی که شعر خودم را، با دید یک نقّاد نگاه می کردم، می دیدم این شعر، مرا را راضی نمی کند؛ لذا نمی خواستم شعرم را بخوانم.

 

یعنی اگر شعری بود که از شعر آن روز بهتر بود، حتماً می خواندم؛ لیکن می نشستم، فکر می کردم، شعر را می گفتم، می نوشتم و پاکنویس می کردم؛ اما در آن انجمن نمی خواندم. چرا؟ چون سطح آن انجمن به خاطر همین نقدهایی که می شد - از جمله خود من زیاد نقد می کردم - بالاتر از این شعر بود. شاید شعرهایی خوانده می شد که از سطح آن شعر بالاتر نبود؛ اما مورد نقد قرار می گرفت. به هرحال، می توانم این طور بگویم که آن شعر، مرا به عنوان یک ناقد، راضی نمی کرد. اتّفاق افتاده بود که در غیر از آن انجمن - انجمنهای دیگری در بعضی از شهرهای دیگر؛ یک شهر از شهرهای معروفِ شعرخیز ایران که حالا نمی خواهم اسم بیاورم - شرکت کرده بودم و آن جا دیدم سطح آن انجمن، سطح نقد انجمن ما را در مشهد ندارد؛ از من شعر خواستند، لذا من خواندم - همان سالهای قدیم.- این که می گویم، مربوط به سالهای 1336 و 37 و آن وقتهاست که در حدود سنین بیست، بیست ویک ساله، یا حداکثر بیست ودو ساله بودم. البته این تا سالهای 1342 و 1344 - تا آن وقتها - ادامه داشت که بعد دیگر غرق شدنِ در کارهای مبارزات، ما را از کار شعر به کلّی دور کرد؛ انجمن هم دیگر نمی رفتم.

 

به هرحال، آن زمان شعر می گفتم؛ بعد شعر گفتن را رها کردم و نمی گفتم، تا چند سال قبل از این که تصادفاً یک طوری شد که دوباره احساس کردم مایلم گاهی چیزی بر زبان، یا بر ذهن، یا روی کاغذ بیاورم؛ آنها هم در بین مردم پخش نشده است - حالا شما یک بیت را خواندید - از شعرهایی که من گفته ام، چند غزل بیشتر در دست مردم نیست؛ نمی دانم شما این را از کجا و از چه کسی شنیده اید! این غزلی که مطلعش را خواندید، مالِ خیلی دور نیست؛ خیال می کنم مربوط به همین سه،

محافظان رهبری...
ما را در سایت محافظان رهبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهدی نبی لو mehdi12345 بازدید : 413 تاريخ : جمعه 22 اسفند 1393 ساعت: 4:52

محافظان رهبری...
ما را در سایت محافظان رهبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهدی نبی لو mehdi12345 بازدید : 379 تاريخ : جمعه 22 اسفند 1393 ساعت: 4:03

قاسم سلیمانی در روستای قنات ملک در شهرستان رابر در استان کرمان به دنیا آمد.

 

عضویت در سپاه و جنگ ایران و عراق

وی پس از پیروزی انقلاب، درعین ادامه کار در سازمان آب کرمان، به عضویتِ مجموعهٔ «سپاه افتخاری»، که به وسیلهٔ پدرِ شهید قاضی تأسیس شده بود، درآمد.[۵]

 

سلیمانی بیان می‌کند که به محض بازگشت از مهاباد به ریاست پادگان قدس سپاه در کرمان منصوب می‌شود. با حمله عراق به ایران، سلیمانی چندین گردان از سپاهیان کرمان را آموزش می‌دهد و به جبهه‌های جنوب اعزام می‌کند و کمی بعد، خود در رأس یک گروهان به سوسنگرد اعزام می‌شود تا جلوی پیشروی عراق در جبههٔ مالکیه را بگیرد. سلیمانی در بیشتر عملیات عمدهٔ نظامی دوران جنگ با عراق شرکت کرد.

 

با پایان یافتن جنگ در ۱۳۶۷، لشکر ۴۱ ثارالله به فرماندهی سلیمانی به کرمان بازگشت و درگیر جنگ با اشراری شد که از مرزهای شرقی کشور هدایت می‌شدند.

 

سلیمانی به تازگی مورد آشتی نظامی ایران و آمریکا مشروط به پذیرفتن قدرت نظامی ایران در منظقه خاورمیانه را مطرح کرده‌است.[نیازمند منبع]

 

قاسم سلیمانی یکی از امضا کنندگان نامه تهدیدآمیز فرماندهان سپاه در جریان وقایع ۱۸ تیر ۱۳۷۸ به محمد خاتمی رئیس جمهوری وقت ایران بود.[۶][پیوند مرده]

 

مبارزه با مواد مخدر

بی‌درنگ پس از آتش‌بس با عراق، دولت ایران، سپاه پاسداران را مأمور مبارزه با قاچاقچیان بزرگ مواد مخدر کرد. قاسم سلیمانی تا هنگام انتصاب به فرماندهی سپاه قدس، با باندهای قاچاق مواد مخدر در نزدیکی مرزهای ایران و افغانستان جنگیده‌است.[۷]

 

انتصاب به فرماندهی نیروی قدس

قاسم سلیمانی در سال ۱۳۷۶، هم‌زمان با اوج‌گیری طالبان در افغانستان، به فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد.[۸]

 

انتصاب سلیمانی به فرماندهی سپاه قدس همزمان با قدرت گرفتن طالبان یک پیش‌آمد محض نبود. او از این رو انتخاب شد که بومیِ یک منطقه کوهستانی به نام رابر در کرمان بود و با نظام سیاسی جوامع قبیله‌ای به طور کلی و با جامعه افغانستان به ویژه آشنایی نزدیک داشت. او با تجربه‌ای که از جنگ داخلی کردستان داشت نیز گزینهٔ مناسبی بود، چون بنا بود در افغانستانِ عصر طالبان که درگیر جنگ‌های داخلی بود وارد عمل شود. از همه مهم‌تر این‌که سلیمانی در هشت سال جنگ با عراق و نیز مبارزه با باندهای مواد مخدر در مناطق مرزی ایران و افغانستان تا پیش از انتصابش به فرماندهی سپاه قدس تجربهٔ بی‌مانندی اندوخته بود.[۹]

 

مئیر داگان رئیس سابق موساد می‌گوید «او با هر گوشه از نظام رابطه دارد. او کسی است که من به آن می‌گویم باهوش از نظر سیاسی.»[۱۰]

 

در عراق

موفق الربیعی سیاست‌مدار و وزیر سابق امنیت ملی عراق در مصاحبه‌ای با روزنامه الشرق الاوسط، سلیمانی را «بدون شک قدرت‌مندترین مرد در عراق» خوانده است.[۱۱] به گفتهٔ او سپاه قدس به فرماندهی سلیمانی در تمامی زمینه‌های سیاسی، اقتصادی و امنیتی و به ویژه در منطقه سبز بغداد (که سفارت‌خانه‌های غربی و عربی و ادارات و خانه‌های مقامات دولتی و اعضای پارلمان عراق در آن قرار دارد) نفوذ دارد.[۱۲][۱۳] نیروی قدس به رهبری سلیمانی نقش تأثیرگذاری در روند جنگ عراق داشته است.

 

در ۱۱ ژانویهٔ ۲۰۰۷، استنلی مک‌کریستال ژنرال آمریکایی مطلع شد محمدعلی جعفری فرمانده سپاه و قاسم سلیمانی از طریق چند خودرو در حال حرکت به مرز ایران و عراق هستند. در عراق آمریکایی‌ها در حال تعقیب آن‌ها بودند. کاروان خودروها وارد ساختمان ناشناخته‌ای در شهر اربیل کردستان عراق شدند که روی آن فقط نوشته بود «کنسولگری»، که نشان می‌داد افراد داخل ساختمان تحت پوشش دیپلماتیک عملیات انجام می‌دهند. نظامیان آمریکایی وارد ساختمان شدند و ۵ ایرانی که همگی پاسپورت دیپلماتیک داشتند را دستگیر کردند، اما اثری از محمدعلی جعفری و قاسم سلیمانی نبود. به گفتهٔ مک‌کریستال، هر پنج نفر از اعضای سپاه قدس بودند. ۹ روز بعد از این واقعه، ۹ تا ۱۲ شبه نظامی به رهبری گروه شبه نظامی شیعهٔ عصائب اهل الحق طی حمله‌ای به مقر فرماندهی نظامیان آمریکا در کربلا که در بین مراکز فرماندهی پلیس عراق واقع است، سوار بر تعدادی خودروی نظامی با گذشتن از چندین لایهٔ امنیتی، به ساختمان اصلی فرماندهی که در آن هنگام ۳۰ آمریکایی در آن مستقر بود نفوذ کردند و ۴ نظامی آمریکایی را اسیر گرفتند و از منطقه خارج شدند و به نزدیکی رود فرات رفتند، در نهایت با تعقیب هلیکوپترهای آمریکایی شبه نظامیان فرار کردند و در مجموع پنج نظامی آمریکایی کشته شدند. این عملیات «برجسته‌ترین و پیچیده‌ترین عملیات در طول چهار سال جنگ» در عراق توصیف شده و افسران آمریکایی و مقامات عراق ادعا کرده‌اند ایران در آن نقش داشته و پاسخی به اسارت ۵ ایرانی در اربیل بوده است. این نخستین بار بود که آمریکایی‌ها مستقیماً به قاسم سلیمانی و نقش او در عراق اشاره کردند.[۱۰]

 

در سال ۲۰۰۹، گزارشی افشا شد که کریستوفر رابرت هیل ‏(en)‏ و ریموند تی اودیرنو ‏(en)‏ (بالاترین مقامات آمریکا در بغداد در آن هنگام) در دفتر جلال طالبانی (که از دهه‌ها پیش با سلیمانی ارتباط داشته است) با قاسم سلیمانی ملاقات کرده‌اند. هیل و اودیرنو بعداً این خبر را رد کردند.[۱۴]

 

در ۲۲ دسامبر ۲۰۱۰، جیمز جفری (سفیر آمریکا در عراق) و لوید آستین (فرمانده ارشد نظامیان آمریکا در عراق)، در بیانیه‌ای تشکیل دولت جدید عراق به رهبری نوری المالکی را تبریک گفتند. به گفتهٔ سران عراقی، هنگام انتشار این بیانیه، آمریکایی‌ها خودشان می‌دانستند که در واقع سلیمانی آن‌ها را از عراق بیرون کرده است. حزب ایاد علاوی سیاست‌مدار سکولار طرف‌دار آمریکا، اکثریت اعضای پارلمان را داشت ولی در نهایت به قدرت نرسید چون آمریکا او را به نفع نوری المالکی کنار زد. به گفتهٔ خود علاوی، اگر او نخست‌وزیر می‌شد نیازمند حمایت آمریکا بود، اما آمریکا مایل بود عراق را ترک کند، و «عراق را به ایران داد». درنهایت جلال طالبانی و نوری المالکی که هر دو از نزدیکان و کاندیداهای مورد ترجیح سلیمانی بودند، به قدرت رسیدند. رهبر سابق عراق می‌گوید «ما به آمریکایی‌ها می‌خندیدیم ... سلیمانی کاملاً آن‌ها را ضربه‌فنی کرد، و آمریکایی‌ها در ظاهر تشکیل دولت جدید را به یکدیگر تبریک می‌گفتند.»[۱۰]

 

گفته شده است سلیمانی پیامی را از طریق یک پیامک به جلال طالبانی به دیوید پترائوس ژنرال آمریکایی و رئیس سازمان سیا فرستاده است با این محتوا که: «پترائوس عزیز، شما باید بدانید که من سیاست‌های ایران در قبال عراق، لبنان، غزه و افغانستان را کنترل می‌کنم. در واقع سفیری که در بغداد است از اعضای نیروی قدس است. شخصی که قرار است جایگزین او شود هم از اعضای نیروی قدس است.»[۱۰]

 

سلیمانی خود در نشست مقدماتی «کنفرانس جوانان و بیداری اسلامی» گفت: «ایران در جنوب لبنان و عراق نیز حضور دارد. در واقع این مناطق به نوعی تحت تأثیر عملکرد و تفکر جمهوری اسلامی ایران هستند.» اما تعدادی از نمایندگان پارلمان عراق در بیانیه‌ای سخنان سلیمانی را محکوم کرده و وی را دچار توهم خواندند.[۱۵]

 

فرماندهی ارتش عراق

پس از یورش پیکارجویان افراطی دولت اسلامی عراق و شام (داعش) در ژوئن ۲۰۱۴ (خرداد ۱۳۹۳) به شمال عراق و تصرف برخی از شهرهای این کشور از جمله موصل و تکریت و از هم پاشیدن ارتش عراق و ناتوانی نیروهای مسلح این کشور در نبرد با داعش و پس از جدی شدن خطر تصرف بغداد (پایتخت عراق) توسط این گروه تروریستی، روزنامه ساندی تایمز انگلیس، وال‌استریت ژورنال و نیویورک تایمز مدعی شدند ایران فرماندهی ارتش از هم فروپاشیده عراق را برعهده گرفته تا با نیروهای گروه تروریستی داعش مقابله کند. ژنرال قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران، عملیات دفاع از بغداد پایتخت عراق را در مقابل حملات نیروهای گروه تروریستی داعش، فرماندهی می‌کند. یک منبع عراقی مدعی شد: سردار سلیمانی با ۶۷ مشاور ارشد خود به عراق سفر کرد و فرماندهی عملیات‌ها را برعهده گرفت و بر استقرار نیروهای عراقی و برنامه‌ریزی برای عملیات، نظارت دارد.[۱۶][۱۷][۱۸][۱۹][۲۰]

 

در کردستان عراق

در تابستان ۱۳۹۳ به دنبال هک شدن ایمیل نماینده اقلیم کردستان عراق در ایران مکاتباتی افشا شد که این مقام باسابقه کرد در تهران را مقابل پرسش رسانه‌ها قرار داد. در این مکاتبات، به یک مقام ایرانی بیش از بقیه اشاره شده بود: قاسم سلیمانی. این نخستین بار بود که یک مقام ارشد حکومت اقلیم کردستان عراق با صراحت و با جزئیات به نقش تعیین‌کننده فرماندهی می‌پرداخت که سال‌ها پیش رسانه‌های عراق به او لقب "ژنرال بی‌سایه" داده بودند. در بسیاری از این نامه‌ها از شخص سومی با اسم اختصاری "حاجی" یاد می‌شود؛ فردی که آقای دباغ در برنامه اخیر تلویزیونی خود، او را این‌گونه معرفی کرد: "طبیعتاً وقتی اسم سپاه قدس می‌آید، در رأس آن نام قاسم سلیمانی نیز تداعی می‌شود؛ او شخصِ اول خاورمیانه است."[۲۱] سردار امیرعلی حجازی سرپرست واحد هوافضای سپاه پاسداران مهر ماه ۱۳۹۳ طی گفتگویی تایید کرد که آقای سلیمانی و ۷۰ نفر از سربازان او به جنگجویان کرد عراقی کمک کردند مانع پیشروی داعش شدند.[۲۲]

 

جنگ داخلی سوریه

جان مگوایر افسر سابق سیا گفته است نبرد القصیر (۲۰۱۳) ‏(en)‏ که منجر به بازپس‌گیری شهر استراتژیک القصیر توسط ارتش سوریه و نقطهٔ عطفی در جنگ بود، تحت نظارت و فرماندهی سلیمانی بوده است و این نبرد را «یک پیروزی بزرگ» برای او خوانده است.[۱۰]

 

پس از وقوع یک انفجار مهیب در دمشق که به کشته و زخمی شدن چندین مقام سوری انجامید رسانه‌های جهان گزارش دادند که قاسم سلیمانی نیز در میان کشته‌شدگان قرار دارد و شایعه دخالت ایران در سوریه و کمک به بشار اسد برای سرکوب مخالفان قوت گرفت. چند روز پس از این ادعا قاسم سلیمانی در دیدار مسئولان نظام ایران با سید علی خامنه‌ای در تهران حضور یافت.

 

مجلهٔ وایرد او را در نخستین جایگاه فهرست «خطرناک‌ترین مردم جهان» قرار داده است.[۲۳] نشریه نیویورکر وی را تاثیرگذارترین فرمانده نظامی جنگ داخلی سوریه لقب داده است.[۲۴] قاسم سلیمانی روز پنجشنبه ۲۹ ژانویه ۲۰۱۵ دو روز پس از حمله اسرائیل به کاروان نظامی مشترک ایران و حزب‌الله در القنیطره که به کشته شدن جهاد مغنیه فرزند عماد مغنیه منجر شد در بیروت حاضر شده و پس از ملاقات با حسن نصرالله به زیارت مزار جهاد مغنیه رفت، که احتمالات درباره نقش مؤثر وی در برنامه ریزی برای عکس العملی موشکی حزب‌الله دربرابر اسرائیل را تقویت می‌کند.[۲۵]

 

تحریم و تهدید به ترور

 

مقامات وزارت امورخارجه ایالات متحده آمریکا وی را متهم به همکاری با نیروهای امنیتی سوریه در جریان اعتراضات در این کشور و سرکوب مخالفان بشار اسد کرده‌است. در پی این اتهام وزارت خزانه‌داری ایالات متحده آمریکا وی را تحریم کرده‌است.[۲۶]

 

پس از تکرار بسیار نام قاسم سلیمانی در رسانه‌های جهان، خبرگزاری فرانسه خبری را منتشر ساخت که از احتمال ترور وی توسط دولت آمریکا پرده بر می‌داشت. بر اساس این خبر جک کین فرمانده سابق نیروی زمینی ارتش آمریکا که در نشست استماع کنگره آمریکا حضور داشت با اشاره به طرح ترور مقامات ایرانی به ویژه مقامات ارشد سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران، گفت: چرا آن‌ها را به قتل نرسانیم؟ آنها قریب به هزار آمریکایی را کشته‌اند، چرا ما عامدانه آنها را ترور نکنیم؟ نمی‌گویم که اقدام نظامی انجام دهیم، من پیشنهاد می‌دهم عملیات محرمانه انجام دهیم. باید فشارهای شدیدی روی آن‌ها اعمال کنیم. همچنین رویل مارک گریچ از کارشناسان مؤسسه به دفاع از دموکراسی اظهار داشت: آنان به اندازه ما دارای منطق نیستند، فکر نمی‌کنم بتوانید بدون به قتل رساندن یکی از آن‌ها، مرعوب‌شان کنید. قاسم سلیمانی خیلی زیاد سفر می‌کند، بروید او را دستگیر کنید یا به قتل برسانید! به گزارش خبرگزاری فرانسه در ادامه این اظهارت برخی از نمایندگان آمریکایی اعلام کردند ما انجام هرگونه اقدامی درباره ایران را دور از ذهن نمی‌دانیم اما از ابراز موافقت با اظهارات جک کین سر باز زدند.[۲۷]

 

در رسانه‌های داخلی

 

گروه موسیقی سنتی ایرانی نبض در مراسمی که روز ۲۳ بهمن ۱۳۹۳ به مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی در دانشگاه علوم پزشکی ایران برگزار شد، ترانه‌ای را به سلیمانی تقدیم کرد. این کلیپ که توسط خبرگزاری فارس منتشر شد با کامنت‌هایی از خوانندگان در ستایش سلیمانی همراه شد. بسیاری از وب سایت‌های اصولگرای ایرانی این کلیپ را بازنشر کردند. شعر این ترانه به تلاش‌های سلیمانی برای نجات کشورهای عربی از دست داعش، و همچنین «آزادی» بیت المقدس و غزه می‌پردازد. در صفحه‌ای که پشت سر خواننده است، عکسی از آقای سلیمانی در کنار فرمانده شبه نظامیان شیعه سپاه بدر، رزمندگان کرد و دیگر جنگجویان دیده می‌شود.[۲۸]

 

در رسانه‌های غربی

 

نیویورک تایمز، در سپتامبر ۲۰۱۳ او را به عنوان «دشمنی که هم مورد تنفر و هم مورد تحسین است» توصیف کرد. جان مگوایر افسر سابق سازمان سیا در عراق می‌گوید «او قوی‌ترین مأمور مخفی در خاورمیانه است ... و هیچ‌کس او را نمی‌شناسد.»[۱۰]

خبرگزاری فرانسه از او به عنوان «چهره‌ای مرموز» نام برد.

هفته‌نامه آمریکایی نیوزویک در نسخه بین‌المللی خود در ۳ دسامبر ۲۰۱۴ تصویری از قاسم سلیمانی را بر روی جلد خود چاپ کرد و در کنار تصویر وی بر روی جلد خود نوشت: «اول با آمریکا می‌جنگید، الان داعش را درهم می‌کوبد، او فرد باهوشی و عاشق جنگ است و خودش هم می‌داند که زبده این کار است.»[۲۹][۳۰]

در رسانه‌های عربی

 

ترانه‌ای برای "ترساندن اسرائیل و داعش

شماری از کاربران یوتیوب ترانه‌ای عربی را منتشر کردند. شعر این ترانه که از آبان تا دی ۱۳۹۳ از سوی وب سایت‌های ایرانی بازنشر شد، را علی برکت خواننده لبنانی طرفدار حزب‌الله سروده است. او در سال ۱۳۹۳ برای مدت کوتاعی به دلیل اشعار ضد سعودی اش بازداشت شد. بسیاری از وب سایت‌های ایرانی این ترانه را تحت عنوان " ترانه‌ای برای ترساندن اسرائیل و داعش" منتشر کرده‌اند.[۳۱]

 

شعری برای فرمانده حاج قاسم سلیمانی

شاکر العبودی، خواننده عراقی، در مدح سلیمانی ترانه‌ای به عربی خوانده که آخرین بار در بهمن ماه ۱۳۹۳ در YouTube منتشر شد. بسیاری از وب سایت‌ها و وبلاگ‌های ایرانی این ترانه را بازنشر کردند. این کلیپ در یوتیوب توسط کاربری بنام «محمد الاعقابی» منتشر شد و عنوان آن «شعری برای فرمانده حاج قاسم سلیمانی» است.[۳۲]

 

جستارهای وابسته

 

مبارزه سپاه پاسداران با گروه‌های شبه‌نظامی

منابع

 

«زندگی نامهٔ سردار قاسم سلیمانی». aei.org. بازبینی‌شده در ۸ اکتبر ۲۰۱۱.

[www.mashreghnews.ir/fa/news/۷۷۶۰۵ «ژنرال آفتاب سوخته‌ای که کابوس آمریکایی‌ها شد»].

قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس و ترانه‌های فارسی و عربی بی‌بی‌سی فارسی

Foreign Ploicy The Dark Knight Rises

«زندگی نامهٔ سردار قاسم سلیمانی». http://www.aei.org. بازبینی‌شده در ۸ اکتبر ۲۰۱۱.

«متن کامل نامهٔ فرماندهان سپاه به خاتمی». آفتاب نیوز (از سایت حذف شده است)، ۲۱ خرداد ۱۳۸۴.

«زندگی نامهٔ سردار قاسم سلیمانی». http://www.aei.org. بازبینی‌شده در ۸ اکتبر ۲۰۱۱.

«زندگی نامهٔ سردار قاسم سلیمانی». http://www.aei.org. بازبینی‌شده در ۸ اکتبر ۲۰۱۱.

«زندگی نامهٔ سردار قاسم سلیمانی». http://www.aei.org. بازبینی‌شده در ۸ اکتبر ۲۰۱۱.

Filkins, Dexter (30 September 2013). "The Shadow Commander". The New Yorker. Retrieved 7 February 2014.

Chulov, Martin (28 July 2011). "Qassem Suleimani: the Iranian general 'secretly running' Iraq". The Guardian. Retrieved 7 February 2014.

عراق در چنگال ژنرال وحشت

الکشف عن وجود عناصر من فیلق القدس فی المنطقة الخضراء الشرق الأوسط

Iraq and its neighbours: A regional cockpit The Economist

ژنرال بدون سایه خامنه‌ای

«ساندی تایمز ادعا کرد: سردار سلیمانی، فرمانده ارتش از هم فروپاشیده عراق و عملیات دفاع از بغداد». وبگاه انتخاب. بازبینی‌شده در ۱۶ ژوئن ۲۰۱۴.

ساندی تایمز: قاسم سلیمانی فرماندهی دفاع از بغداد را برعهده گرفته است دویچه‌وله فارسی

سایه قاسم سلیمانی در کردستان عراق بی‌بی‌سی فارسی

وال‌استریت ژورنال: قاسم سلیمانی با حرکت‌های آمریکا مقابله می‌کند

جزئیات نیویورک تایمز از نقش قاسم سلیمانی در عراق بی‌بی‌سی فارسی

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2014/06/140609_l39_soleymani_kurdistan_ghoreishi

قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس و ترانه‌های فارسی و عربی بی‌بی‌سی فارسی

http://www.wired.com/dangerroom/2012/12/most-dangerous-people/#slide-131361

Meet The Iranian Commander Pulling Strings In Syria's War

"قاسم سلیمانی به زیارت مقبره جهاد مغنیه در ضاحیه جنوبی رفت". MehrNews.

«تحریم دو فرمانده سپاه قدس به دلیل سرکوب معترضان سوری». رادیو فردا، ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۰. بازبینی‌شده در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۰.

«Iran summons Swiss envoy to protest over US 'threats». یاهو نیوز، Nov ۳, ۲۰۱۱. بازبینی‌شده در Nov ۶, ۲۰۱۱.

«سردار ایرانی» اثری جدید با موضوع سردار قاسم سلیمانی، از گروه موسیقی نبض است که چندی پیش رونمایی شد خبرگزاری فارس

قاسم سلیمانی بر روی جلد نشریه آمریکایی «نیوزویک» رادیو فردا

تلاش‌ها در مقابل تشیع شکست خواهد خورد رادیو فردا

" ترانه‌ای برای ترساندن اسرائیل و داعش" YouTube

شعری برای فرمانده حاج قاسم سلیمانی یوتیوب

محافظان رهبری...
ما را در سایت محافظان رهبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهدی نبی لو mehdi12345 بازدید : 329 تاريخ : جمعه 22 اسفند 1393 ساعت: 3:40